حکم طلب رحمت برای یزید چیست؟

جزئیات سوال


آیا حدیثی وجود دارد که بگوید: «لعنت بر کسی که بر اهل بیت من چیزی را که خدا حرام کرده است، روا بداند»؟ و اگر هست، آیا آن حدیث صحیح است؟

۲) آیا کسی که یزید را «حضرت» خطاب کند و از فضائل او سخن بگوید، مورد لعنت خدا قرار می‌گیرد؟

3) حکم طلب رحمت برای یزید چیست؟

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،


1)

متن کامل و ترجمه حدیث مربوطه به شرح زیر است:


هفت نفرند که من و هر پیامبر مستجاب‌الدعوه آنان را لعنت کرده‌ایم: آنکه در کتاب خدا زیاده‌روی کند، و آنکه به تقدیر خدا دروغ گوید، و آنکه حرمت خدا را حلال شمارد، و آنکه از عترت من آنچه را خدا حرام کرده حلال شمارد، و آنکه سنت مرا ترک کند، و آنکه غنیمت را به خود اختصاص دهد، و آنکه به سلطنت خود ستم کند تا آنکه را خدا خوار کرده عزیز گرداند و آنکه را خدا عزیز کرده خوار گرداند.


«هفت نفرند که من و هر پیامبری که دعایش مستجاب است، آنان را لعنت کرده است.»

کسی که به کتاب خدا چیزی اضافه کند،

کسی که سرنوشت الهی را تکذیب/انکار کند،

کسی که حرام خدا را حلال بشمارد،

هر کس از اهل بیت من چیزی را که خدا حرام کرده حلال بشمارد،

از غنائم جنگی

(برای خود یا دیگری)

کسی که تقاضای لطف و عنایت می کند،

و آن کس که از جبر و زور بر سلطان خود استفاده کند تا آن را که خدا خوار کرده عزیز گرداند و آن را که عزیز کرده خوار گرداند…


(نگاه کنید به: مناوی، فیض القدیر، 4/121، حدیث شماره: 4648)

آنچه در حدیث آمده است

“کسی از اهل بیت من که چیزی را که خدا حرام کرده حلال بشمارد”

عبارت مورد نظر به دو صورت تعبیر شده است:


الف) کسی که چیزهایی را که بر اهل بیت حرام است، حلال می شمارد.

بر اساس این تفسیر،

کسی که به اهل بیت آزار و اذیت کند.

هرکس گناه بزرگی مرتکب شود. اما ما نمیدانیم که آیا او آن را حلال دانسته است یا نه. در حدیث…

هر کس حلال را حرام بداند، مورد لعنت قرار گرفته است.

از آنجا که حلال بودن یا نبودن آن قطعی نیست، پس

لعنت کردن با ذکر نام کار درستی نیست.


ب) خویشاوندانم از اهل بیتم که چیزی را که خدا حرام کرده است، حلال می شمارند.

بر اساس این تفسیر، منظور کسانی است که با وجود اینکه از نسل پیامبر اکرم (ص) هستند، محرمات الهی را حلال می شمارند.

(نگاه کنید به: مناوی، ماه)


2)


ما به طور خاص در مورد یزید به چنین حادثه ای برنخوردیم.


«هنگامی که مردی فاسق مورد ستایش قرار گیرد، خداوند به خشم می‌آید.»

در این باره حدیثی وجود دارد.

(غزالی، احیاء، 3/160)

اما گفته شده است که این حدیث ضعیف است.

(ر.ک. تخریج احادیث إحیاء، همانجا)


3)

رحمت فرستادن بر یزید، مانند رحمت فرستادن بر کافر نیست؛ زیرا کافر بودن او قطعی نیست.

با این حال، کسی که بی دلیل برای یزید طلب رحمت کند، اگر

اگر او از روی رضایت و خشنودی از مصیبت‌هایی که بر اهل بیت وارد شده، این کار را می‌کند،

بدیهی است که خداوند و رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) از این رفتار راضی نخواهند بود و البته در این معنا…

جایز نیست.

اما اشکالی ندارد که بر کسی که با ایمان از دنیا رفته است، هرچند فاسق هم باشد، به خاطر مؤمن بودنش رحمت فرستاده شود.

در واقع، ترجمه برخی از آیات مربوط به این موضوع به شرح زیر است:


«و آنان که بعد از ایشان آیند، گویند: پروردگارا! ما را و برادران مؤمن ما را که پیش از ما درگذشته‌اند، بیامرز.»


(سوره حشر، آیه 10)


«هم برای خودت و هم برای مردان و زنان مؤمن طلب آمرزش کن!»


(محمد، 47/19)


«پروردگارا! در روزی که حسابرسی برپا شود، مرا، مادرم، پدرم و همه مؤمنان را ببخش!»


(ابراهیم، 14/41)

ما بر این باوریم که عبارات زیر از نامه‌ای طولانی از حضرت بدیع‌الزمان نیز به موضوع ما روشنایی می‌بخشد:

«از هم‌اکنون به شما اعلام می‌کنم که استاد رسائل نور و کسی که در قصیده جلجلوتیه با رمز و اشاره به رسائل نور بسیار مرتبط است و در حقایق ایمانی…»

استاد خاص من، امام علی است.

(رحمه الله).

و

بگو: من از شما در برابر این رسالت، اجری جز مودّت در قُربا (خویشاوندان) و محبت به اهل بیتم نمی‌خواهم.

با نص آیه [(شورا، 42/23)]، محبت اهل بیت در رسائل نور و در مسلک ما یک اصل است و رگه وهابیت به هیچ وجه نباید در شاگردان حقیقی نور وجود داشته باشد.

“اما، از آنجا که در این زمان، ملحدان و اهل ضلالت از اختلاف سوءاستفاده کرده و اهل ایمان را به اشتباه انداخته و شعائر را از بین می‌برند،”

جریان‌های قدرتمندی علیه قرآن و ایمان وجود دارد؛ البته در مقابل این دشمن مهیب، نباید باب مناقشات و اختلافات جزئی را گشود.


“حجاج ظالم، یزید و ولید”

مانند آن مردک که علامه بزرگ علم کلام است.

سعدالدین تفتازانی


لعنت بر یزید جایز است.

گفته است؛ اما

‘لعنت واجب است.’

نگفت

«خیر است و ثواب دارد.»

نگفته است. زیرا کسی که هم قرآن، هم پیامبر، و هم تمام سخنان مقدس صحابه را انکار کند، بی حد و حصر است. اکنون از این افراد در جامعه فراوانند. از نظر شرعی، اگر کسی به هیچ وجه به آن ملعونان اشاره نکند و لعنتشان نکند، هیچ ضرری ندارد. زیرا مذمت و لعنت، مانند مدح و محبت نیستند؛ آنها در اعمال صالح داخل نمیشوند.

اگر ضرری داشته باشد، بدتر است…”

“اکنون منافقان پنهان، با رگ و ریشه وهابیت، در پی آنند که با به دست آوردن بعضی از علما که بیش از همه موظف و مکلف به حفظ اسلام و حقایق قرآنی هستند، و با متهم کردن اهل حق به علویت، آنان را به جان هم انداخته و ضربه ای هولناک به اسلام وارد سازند. تو هم در نامه ات به بخشی از آن اشاره کرده ای. حتی تو هم می دانی که مؤثرترین ابزاری که علیه من و رسائل نور به کار برده اند، از میان علما یافته اند.”

“حتی از امامان بزرگ اهل سنت و علم کلام، مشهور”

سعدالدین تفتازانی

در مقابل، او اجازه داد تا یزید و ولید را لعن و توبیخ کنند.

سید شریف جرجانی

همانطور که علمای اهل سنت و جماعت فرموده‌اند:


«هرچند یزید و ولید ظالم و ستمگر و فاسق بودند؛ اما بی‌ایمان مردنشان غیبی است. و چون به طور قطعی معلوم نیست، تا زمانی که نص قطعی و دلیل قطعی در مورد آن اشخاص وجود نداشته باشد،»

به این دلیل که احتمال دارد با ایمان از دنیا برود و احتمال توبه کردنش هم وجود دارد.

، به آن شخص خاص لعنت فرستاده نمی‌شود. شاید

لعنت خدا بر ستمگران و منافقان باد.


(لعنت خدا بر ستمگران و منافقان باد)

لعنت کردن با عنوان عامیانه ای مثل “فلان” جایز است. در غیر این صورت، مضر و بی فایده است.

و در پاسخ به سعدالدین تفتازانی چنین گفتند.”

(ر.ک. به: ضمیمه امیرداغ-۱، ص. ۲۰۴)


برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید:


– در مورد یزید، پسر حضرت معاویه (رضی الله عنه)، چه نظری باید داشته باشیم؟


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز