– چرا پیامبر اکرم (ص) به سؤالی که در مورد قضا و قدر از ایشان پرسیده شد، جواب اهل سنت را ندادند؟
– با وجود این اتفاق، من میدانم چرا باید برای ورود به بهشت تلاش کنیم. خداوند با علم ازلی خود میداند چه کسی به بهشت میرود و چه کسی نمیرود و کتابها را بر اساس آن مینویسد.
– ابن عمرو بن العاص رضی الله عنهما روایت میکند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله با دو کتاب در دست نزد ما آمد و فرمود: «آیا میدانید این دو کتاب چیست؟» عرض کردیم: «نه، ای رسول خدا! نمیدانیم، ولی از شما میخواهیم که به ما خبر دهید.» آنگاه به کتابی که در دست راستش بود اشاره کرد و فرمود: «این کتابی است از جانب پروردگار عالمیان، در آن نام اهل بهشت و نام پدران و قبایل ایشان ثبت شده است و در آخر آن نیز خلاصه ای از اعمالشان آمده است. در آن نه چیزی افزوده میشود و نه چیزی از آن کاسته میگردد، و تا ابد ثابت و بدون تغییر باقی میماند.» سپس به کتابی که در دست چپش بود اشاره کرد و فرمود: «این هم کتابی است از جانب پروردگار عالمیان، در آن نام اهل آتش و نام پدران و قبایل ایشان ثبت شده است و در آخر آن نیز خلاصه ای از اعمالشان آمده است. در آن نه چیزی افزوده میشود و نه چیزی از آن کاسته میگردد.» اصحاب پرسیدند: «پس ای رسول خدا، چرا عمل میکنیم؟ حال آنکه هر چه هست از قبل نوشته شده و از نوشتن آن فارغ شدهاند؟» رسول خدا فرمود: «شما با عمل خود راه راست و استقامت را بجویید و اعتدال را حفظ کنید، زیرا عمل اهل بهشت به عمل اهل بهشت ختم میشود، هر چه پیش از آن عمل کرده باشند. و عمل اهل جهنم نیز به عمل اهل جهنم ختم میشود، هر چه پیش از آن عمل کرده باشند.» سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله کتابها را انداخت و با دستهایش اشاره کرد و فرمود: «پروردگار شما از بندگانش فارغ شده است، بعضی اهل بهشت و بعضی اهل جهنمند.» (ترمذی، قدر 8، (2142))
برادر/خواهر گرامی ما،
– در مورد حدیث مربوطه
ر.ک. ترمذی، قدر، ۸، حدیث شماره: ۲۱۴۱.
–
«چرا پیامبر اکرم (ص) به سؤالی که در مورد قضا و قدر از ایشان پرسیده شد، جواب اهل سنت را ندادند؟»
این سوال جای بحث و انتقاد دارد:
اولاً، چیزی به نام «رفتار پیامبر (ص) بر اساس اهل سنت» وجود ندارد. زیرا اهل سنت باید از پیامبر (ص) پیروی کنند، نه برعکس. بر اساس روایتی، حضرت رسول اکرم (ص) در توصیف فرقه ناجیه، یعنی اهل سنت، فرمودند:
«آنها کسانی هستند که بر راه و روش من و اصحاب من قرار دارند.»
(الفرق بين الفرق، ۱/۳۰۴)
این موضوع، موضوع سرنوشت است. در مورد سرنوشت، حضرت بدیع الزمان…
رسالهٔ تقدیر
توصیه می کنیم آن را بخوانید.
– با این حال، در اینجا به چند نکته اشاره می کنیم که به نظر ما به درک این حدیث کمک می کند:
الف. سرنوشت
نوعی از علم ازلی خداوند است.
ازلی
دانش
گذشته، حال و آینده
او زمان را به یکباره مشاهده میکند. این علم الهی که همه چیز را در بر میگیرد، ضدّی به نام جهل ندارد. زیرا علم او، همچون همه صفاتش، نامحدود است. و محدود کردن چیزی که نامحدود است، از نظر عقلی محال است.
بنابراین، با توجه به علم ازلی خداوند، او به طور قطع می داند چه کسی به بهشت و چه کسی به جهنم خواهد رفت.
ب.
علم الهی که از همه چیز از پیش آگاه است، در امور مربوط به امتحان و آزمایش، هیچ تأثیری بر انسان ها ندارد. زیرا،
«دانش تابع معلوم است.»
یعنی علم، هر چیزی را آنگونه که هست میداند. بزرگترین تفاوت صفت علم با صفت قدرت در این است که…
تفاوت در این است که علم، برخلاف قدرت، فاقد نیروی اجرایی است.
به همین دلیل،
دانستن همه چیز توسط خدا از پیش،
این موضوع هیچ تاثیری بر موقعیت آن در مراحل وقوع آن رویداد ندارد.
– به عنوان مثال، متخصصان از قبل میدانند که خورشیدگرفتگی چه زمانی رخ میدهد و چه زمانی به پایان میرسد. و این اتفاقات طبق پیشبینیها به وقوع میپیوندد. با این حال، هیچکس…
“این متخصصان از قبل می دانستند، به همین دلیل خورشید و ماه گرفتگی رخ داد؛ در غیر این صورت رخ نمی داد.”
او هرگز چنین تصوری را در ذهن خود راه نخواهد داد. این یک حقیقت است که این اتفاقات حتی در دورانی که مردم در این مورد اطلاعاتی نداشتند نیز رخ داده است.
– درست مثل این، از آنجا که بهشتیان و جهنمیان از پیش توسط خدا دانسته شدهاند، نمیتوانیم بگوییم که به همین دلیل به آنجا کشانده شدهاند. بلکه، همانطور که خورشید در شرایط خود قرار خواهد گرفت، متخصصان آن را میدانستند. این دو گروه از انسانها نیز از بدو خلقت به خودشان داده شدهاند…
خداوند از این موضوع آگاه بود، زیرا آنها با اراده آزاد خود به این نتایج خواهند رسید.
ج.
در قرآن بارها و بارها
«خداوند هرگز به بندگانش ستم نخواهد کرد.»
بر این نکته تأکید شده است. حال آنکه اگر علم ازلی خداوند به همه چیز، اراده آزاد انسان را از بین ببرد،
-مانند قدرت-
اگر قدرت اجرایی داشت، این دانش قرآن
-حاشا-
اشتباه بود. کسی که به قرآن ایمان دارد نباید مرتکب چنین اشتباهی شود.
ه.
علم فراگیر خداوند را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
خداوند با علم ازلی و ابدی خود میداند که چه کسی با اراده آزاد خود ایمان آورده و عمل صالح انجام داده و به بهشت میرود و چه کسی اراده آزاد خود را به سوی کفر و انکار به کار برده و به جهنم میرود. ضد علم، جهل است. آنکه نادان است، خدا نیست.
«آیا آفریدگار نمىداند؟ …»
(ملک، 67/14)
در آیه ای که مضمون آن در بالا ذکر شد، بر این حقیقت تأکید شده است.
پس، علم ازلی خداوند به همه چیز، شرط خالق بودن اوست. با این علم،
اینکه شخص بدون اجبار به جهت خاصی، آگاهانه عمل کند، شرط اساسی عدالت و یک امتحان عادلانه است.
در اینجا حدیثی که در سوال به آن اشاره شده است، آمده است:
به این که خدا همه چیز را، چه آن چه بوده، چه آن چه هست و چه آن چه خواهد بود، می داند.
مورد توجه قرار گرفته است.
برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید:
– ایمان به تقدیر (ویدئو).
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها