برادر/خواهر گرامی ما،
تعادل باورنکردنی منظم و غنی آن، صدها قرن است که بدون هیچ اختلالی ادامه دارد. این تعادل آنقدر خارقالعاده است که هر واحد آن با تکمیل یکدیگر عمل میکند. تعادل بین میلیاردها موجود زنده در دریاها، قدرت اصلاح هرگونه انحرافی را دارد که بخواهد آن را برهم بزند.
اگر نمکهای مغذی به دلیل فراوانی گیاهان در منطقهای به خطر بیفتند، این فراوانی گیاهان باعث هجوم حیواناتی میشود که از گیاهان تغذیه میکنند. به این ترتیب، گیاهان به تعداد طبیعی خود بازمیگردند. اما این بار، این امر منجر به افزایش مواد آلی مرده حیوانی خواهد شد. بنابراین، اگر تعادل گیاهی به دلیل پرخوری گیاهخواران به هم بخورد، آنگاه حیوانات درنده که از آنها تغذیه میکنند، هجوم خواهند آورد. در نهایت، تعادل دیر یا زود دوباره برقرار خواهد شد. زیرا در طرح معجزهآسای خالق ما، جایی برای تصادف، اتفاقی بودن و بینظمی وجود ندارد.
نمونههای همکاری در دنیای دریاها، که در آن انواع و اقسام زیباییهای اسرارآمیز به نمایش گذاشته شده است، دانشمندان را به مطالعه در این زمینه سوق داده است. یکی از حقایقی که محققان کشف کردهاند این است که حیوانات تعداد کمی از این رفتارها را از طریق یادگیری به دست میآورند.
بنابراین، تمام این رفتارها و برنامههای زندگی در دوران جنینی یا در تخمگذاری در سلولهایشان رمزگذاری شده است. به عبارت دیگر، مناسبترین شیوه زندگی قبل از تولد برنامهریزی شده است.
همیاری در عالم دریاها، که در میان مرگ و زندگی در نوسان است، در میان ویرانی و آبادانی در تلاطم است، و در میان مهاجرت ها در جوش و خروش است، و در کنار آن تعادل، نظم و هنر، ثابت می کند که تولد، مرگ، تغذیه و طول عمر در این موجودات بی شمار، بر اساس برنامه ای است که توسط ذات واحدی (ج) آفریده شده است که هر یک از آنها، و حتی کل جهان را به طور همزمان می بیند و بازرسی می کند.
اگر علل برهم زننده تعادل جهان در هر لحظه رها میشدند، یا اگر حاصل تصادف بی هدف، نیروی کور بی اندازه یا طبیعت تاریک بی شعور بودند، تعادل در دریاها، و حتی در جهان، به قدری به هم میخورد که در یک سال، و شاید در یک روز، دریاها پر از آشغال و زباله میشدند و زمین به یک زباله دان، یک کشتارگاه، و یک باتلاق تبدیل میشد. اما، هیچ آلودگی و زشتی حقیقی در هیچ چیز دیده نمیشود. آری، همانطور که هیچ بی تعادلی وجود ندارد، هیچ بی اندازگی هم وجود ندارد.
هنگامی که هرم غذایی را بررسی کردیم، اشاره کردیم که خوردن و خورده شدن بدون برنامه و به صورت تصادفی نیست، بلکه بر اساس یک برنامه است. در برنامه زندگی ماهیان آرایشگر، تمیز کردن ماهیان بزرگتر از انگل های ریز و تکه های پوست مرده و خوردن آن ها وجود دارد. آن ها به این تمیزکاران که مکان های خاصی دارند، مراجعه می کنند. درست مثل کسی که می خواهد موهایش را کوتاه کند و به آرایشگاه می رود. ماهیان دیگر، ماهیان آرایشگر را از ظاهرشان می شناسند و آن ها را نمی خورند.
سلولهای سوزاننده در بازوهای شقایق دریایی که برای کشتن و خوردن ماهیهای دیگر به کار میروند، به ماهی دلقک آسیبی نمیرسانند. بدن شقایقهای دریایی به قطر 40 تا 60 سانتیمتر، با پایهای گوشتی به کف آب متصل است. دهان این موجود در وسط قرار دارد. با نیش سلولهای سوزاننده، ماهی بلافاصله میمیرد و به دهان شقایق دریایی کشیده میشود تا خورده شود. با این حال، ماهیهای دلقک در این منطقه احاطه شده توسط سلولهای سوزاننده، هیچ آسیبی نمیبینند. حتی این ماهیها هرگاه از چیزی بترسند، مثل اینکه به خانهشان میروند، به میان بازوهای شقایق دریایی پناه میبرند و شب را در آنجا میگذرانند. شقایقهای دریایی نیز از این رابطه سود میبرند. هنگامی که یک ماهی دلقک طعمهای پیدا میکند که نمیتواند آن را به تنهایی بخورد، آن را به شقایق دریایی میبرد و با آن به اشتراک میگذارد. علاوه بر این اجارهبها، ماهی دلقک شقایق دریایی را تمیز میکند و آب اطراف آن را به حرکت درمیآورد.
ماهی دلقک و شقایق دریایی ممکن است خالق خود را که به آنها برنامه همزیستی را عطا کرده است، نشناسند. اما هر انسان اندیشمندی، خالق خود را (CC) می شناسد؛ خالقی که از فاصله 150.000.000 کیلومتری، نور را برای فتوسنتز پلانکتون های گیاهی در اعماق دریاها می فرستد و در همه چیز، از سلول تا انسان، از دریاها تا کوه ها، همیاری را به عنوان قانون حیات قرار داده است. بزرگترین تفاوت بین ماهی و انسان هم در همین است.
دوره بارداری دلفین ماده بین یازده ماه تا یک سال طول میکشد و زایمان معمولاً حدود نیم ساعت طول میکشد. وظیفه اول دلفینهای مادهای که “خاله” نامیده میشوند، محافظت از مادر و نوزاد در برابر کوسهها یا سایر خطرات احتمالی است که ممکن است به بوی خون جذب شوند. یکی از دلفینهای خاله، بعداً با مادر همراه شده و در مراقبت از نوزاد به او کمک میکند. نوزاد به محض تولد در آبهای عمیق باید برای نفس کشیدن به سطح آب بیاید. مادر بلافاصله به زیر نوزاد شیرجه میزند و با پشت خود او را به سمت سطح آب هل میدهد. دلفینها که همیشه به صورت گروهی زندگی میکنند، در صورت زخمی شدن یکی از اعضایشان، بلافاصله به کمک او میشتابند و دوست زخمی خود را به سطح آب میآورند تا نفس بکشد.
در مقالهای با عنوان منتشر شده در مجله ، عبارات زیر در مورد موضوع ما آمده است:
از ستاره دریایی تا ماهی مرکب، از ماهی آنچووی تا نهنگ، از آمیب تا لاک پشت دریایی، هر موجود زنده با آفرینش هنرمندانه، سلاح های متنوع، روش های دفاعی منحصر به فرد و برنامه های زندگی متفاوت، به تنهایی دلیلی بر خالق خود هستند، و همه با هم به سان خورشیدی درخشان، خداوند (ج) را به نمایش می گذارند. پس از آنکه با چشم عقل و قلب، عظمت و نظم خیره کننده عالم دریا را دیدیم، پذیرفتن “خوردن ماهی بزرگ، ماهی کوچک را” به عنوان فلسفه زندگی، بدون درک حکمت آن، امری محال است.
وجود و بقای ماهیان ریز در دریاها، به اندازه ماهیان بزرگ، نشان میدهد که بلعیدن و بلعیده شدن به حال خود رها نشده است. تخمگذاری میلیونها تخم توسط ماهیان در یک زمان، صرفاً به عنوان یک مبارزه برای بقا قابل قبول نیست. این تعداد بیشمار تخم، علاوه بر تضمین تداوم نسل، به عنوان یک کمک غذایی برای موجودات دیگر برنامهریزی شده است. همانطور که ماهی که میلیونها تخم میگذارد، نمیتواند خالق تخمها باشد و فقط با پیروی از برنامه خلقت تخمگذاری میکند، برنامه هرم غذایی در دریاها نیز نمیتواند خود به خود یا تصادفی باشد.
اگر تصور کنیم که هر ماهی بدون تلفات میلیونها ماهی به دنیا بیاورد و آنها هم بدون خورده شدن به حیات خود ادامه دهند، دریاها به زودی طغیان کرده و تمام خشکیها را فرا خواهند گرفت یا از ماهی پر شده و فاسد خواهند شد. با این حساب، میتوانیم ببینیم که خورده شدن، یک مبارزه و یک برنامه است.
با وجود این همه حقیقتی که ما را احاطه کرده و نشان می دهد که زندگی بر اساس همکاری است، آیا می توان به آن یک در هزار مبارزه، به آن بلعیدن و بلعیده شدن نگاه کرد و گفت که زندگی فقط مبارزه است؟
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها