برادر/خواهر گرامی ما،
او انسان را نیز در گذشته به طور مستقیم به صورت انسان آفرید.
همانطور که امروزه همه انسانها قد و قامت یکسانی ندارند، در گذشته نیز همه انسانها قد و قامت یکسانی نداشتند. بعضی بلند قد و بعضی دیگر نسبت به آنها کوتاهتر بودند. طول عمرشان هم در گذشته مانند امروز متفاوت بود.
میدانیم که بعضی از آنان حدود هزار سال عمر کردهاند. مثلاً اگر فرض کنیم که حضرت نوح علیهالسلام بعد از طوفان ۵۰ سال دیگر عمر کرده باشد، حدود هزار سال عمر کرده است.
به نظر میرسد که قد انسانهای باستان به طور کلی از انسانهای امروزی بلندتر بوده است. اما این بلندی نباید خیلی زیاد باشد. زیرا با نگاهی به خانههایی که در آن زندگی میکردند یا جاهایی که در صخرهها حفر کردهاند، به نظر نمیرسد که قدشان به آن اندازه بلند بوده باشد.
تصور اینکه ممکن است،
اینکه انسانها در گذشته و حال چگونه خلق شدهاند، از هر چیزی مهمتر است.
ما باید در مورد این موضوع فکر کنیم.
ما باید بر این موضوع تمرکز کنیم و به این بیندیشیم که آیا وظیفه بندگی خود را به درستی انجام دادهایم یا نه. زیرا گفته شده است که از ما بازخواست خواهد شد.
خداوند متعال بیان میفرماید که انسان را از خاک، نسل او را از نطفه و شیطان را از آتش آفریده است. میتوانست برعکس هم باشد؛ یعنی انسان را از آتش بیافریند. نیازی به تأمل زیاد در این مورد نیست. به راستی که خداوند متعال هر لحظه از صدا، نور، تاریکی، کلمات و معانی، موجودات روحانی میآفریند. میتوانست انسان را هم به همین صورت بیافریند.
به طور خلاصه، هدف اصلی این است که ما به طور مداوم در مورد چگونگی خلقت انسان سؤال نکنیم، بلکه در مورد چرایی خلقت او سؤال کنیم و حسابرسی کنیم که آیا مسئولیت های خود را در قبال خدا و بندگانش به درستی انجام داده ایم یا خیر.
آنها به عمد ذهن را درگیر چگونگی آفرینش انسان نخستین میکنند، در حالی که هدف از آفرینش را به فراموشی میسپارند. نباید در دام آنها افتاد. کسانی که در این دام میافتند، به آسانی خود را نجات نمیدهند و آخرتشان به خطر میافتد.
حالا اینطور تصور کنیم: چهارده قرن از بعثت اسلام میگذرد. از آن زمان تا به امروز، میلیاردها مسلمان آمده و رفتهاند. هیچکدام از آنان، مراحل آفرینش انسان نخستین و انسان امروزی و ساختار ژنتیکیشان را به اندازه کسانی که علم روز را میخوانند، نمیدانستند. اما آنان، با دانستن هدف از آمدنشان به این دنیا و انجام وظایفشان به نحو احسن، از این دنیا رفتند.
مثلاً، بسیاری از صحابه به اندازه کسی که این سؤال را میپرسد، از تاریخ و ژنتیک انسانهای گذشته و حال آگاه نبودند. اما ایمان و بندگیشان به خدا زبانزد بود. هیچیک از کسانی که بعد از ایشان آمدند، نتوانستند به آن مقام معنوی که ایشان به دست آورده بودند، برسند. ما به این موضوع توجه خواهیم کرد. ما فریب سخنان ظاهراً حقنمای ملحدانی را که میخواهند ما را از راه خدا دور کنند، نخواهیم خورد و در این مورد از آنان پیروی نخواهیم کرد.
هر کس رد پای آنها را دنبال کند، سرانجام به جهنم ابدی خواهد رسید.
اگر به شما بگویند که انسان نباید وقت و عمر خود را با چیزهای بیهوده و آنهایی که او را از نظر معنوی مسئول قرار میدهند، تلف کند، آیا باز هم به این نوع کارهای بیهوده و بی فایده مشغول میشوید؟ یعنی، آیا به دنبال جواب این سؤال میگردید، یا تلاش میکنید تا دستورات خدا را به جا آورید؟
عمر انسان فقط همان لحظهای است که در آن قرار دارد. برای چنین عمر کوتاهی، اگر در این زمینهها مطالعه علمی نداشته باشید، این نوع مسائل برای شما بسیار بیهوده و غیرضروری است. زیرا میدانیم که از لحظهای که وارد قبر میشوید، از شما سؤالاتی از قبیل “چه”، “چرا” و “چگونه” پرسیده نخواهد شد.
هر انسانی از لحظه ورود به قبر، برای دانستن و عمل کردن به آنچه در قبر و در روز قیامت با آن روبرو خواهد شد، چه سؤالاتی از او پرسیده خواهد شد و پاسخ آن سؤالات چیست، به این دنیا فرستاده شده و ابزار لازم نیز در اختیارش قرار داده شده است.
هر انسان عاقلی، عمر گرانبهای خود را با مشغول شدن به کارهای بیهوده و بی ربط به خود، هدر نمی دهد. او سرمایه عمر کوتاهش را به کار می گیرد و برای به دست آوردن حیات ابدی تلاش می کند.
وگرنه هرچه در دنیا کند، زیان است و اگر برای آخرتش جدّی تلاش نکند، خطر از دست دادن حیات ابدی را دارد. اگر مردی به اندازه ثروت انگلیس و آلمان ثروت و عقل داشته باشد، بدون تردید آن را برای به دست آوردن آخرت صرف خواهد کرد. زیرا در عوض، ثروتی و ملکی ابدی به اندازه دنیا به دست خواهد آورد.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها