چرا علمای شیعه احادیثی را که از ابوهریره روایت شده است، قبول ندارند؟

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،


شیعیان،

او فقط از ابوهریره حدیث نقل نمی‌کند، بلکه از بسیاری از صحابه حدیث نقل می‌کند.


حدیث در تشیع


الف) حدیث صحیح از دیدگاه شیعه:

آنچه خداوند متعال ما را به اطاعت از آن امر فرموده است (1) از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

سخن، فعل، رفتار و تصدیقات

احادیث شریفه که به این معنا هستند، برای مسلمانان از اهمیت بالایی برخوردارند.

احادیث،

پس از قرآن کریم، سنت دومین منبع اسلام است. برای فهم قرآن کریم به گونه‌ای که با مقصود خداوند متعال مطابقت داشته باشد و برای درک دلالت آیات مجمل، عام و مطلق، حتماً به سخنان، افعال و تقریرات حضرت رسول اکرم (ص) نیاز است. و این امر جز با دانستن سنت میسر نخواهد بود.

به همین دلایل و دلایل مشابه، حدیث از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و نزد شیعیان نیز مهم است. همانند ما، آنان نیز حدیث را پس از قرآن کریم، دومین منبع خود می‌دانند.(2) اما در مورد شرایط صحت یک حدیث و در تبیین حدیث صحیح، تفاوت‌های بسیار مهمی وجود دارد. همانطور که در ادامه خواهیم دید، این تفاوت‌ها نتایج جدی به بار خواهد آورد و ادعای عدم اعتماد به تمام منابع اهل سنت را به وجود خواهد آورد.


تعریف حدیث صحیح از نظر شیعه به این صورت است:



حدیث صحیح:

حتی اگر شاذ هم باشد، روایاتی هستند که راویان مذهب امامیه، که در تمام طبقات دارای عدالت و ضبط هستند، با سندی متصل تا امام معصوم، به صورت متعدد نقل کرده‌اند.

حالا از این دستور غذا

نتایج به دست آمده توسط مؤلفان شیعه و شروطی که برای حدیث صحیح قائل شده‌اند را به طور جداگانه بیان می‌کنیم:


1.

شرط است که سند پیوسته باشد و در هیچ جای آن پارگی وجود نداشته باشد. در غیر این صورت معتبر نخواهد بود.


2.

باید از یکی از امامان معصوم باشد. یعنی باید سخن، فعل یا تقریر از حضرت پیامبر (ص) یا یکی از دوازده امام باشد.


3.

روایت باید از راویان عادل باشد، وگرنه از صحت به حسن تنزل می‌کند.


۴.

یکی دیگر از شروط حدیث صحیح، آن است که راوی آن(3) از مذهب امامیه باشد.


5.

شاذ بودن حدیث، یعنی مخالفت آن با روایات راویان معتبر دیگر، (4) مانع صحت حدیث نیست. (5)


شیعه، علاوه بر موارد فوق، دو شرط دیگر را نیز برای مقبول و معتبر بودن حدیث و راوی آن لازم می‌داند:


الف.

راوی حتماً باید از مذهب امامیه باشد. در غیر این صورت، حتی اگر از فرقه‌های دیگر شیعه هم باشد، قابل قبول نیست.


ب.

روایت باید از کسانی باشد که ائمه شیعه آنان را ثقه، یعنی مورد اعتماد، دانسته باشند. در غیر این صورت، روایاتی که راویان فاقد این دو شرط نقل کرده‌اند، مقبول و معتبر نیستند.(۶)

همچنین

شیعه امامیه

با وجود آنکه هیچ روایتی از دیگر فرقه‌های شیعه و اهل سنت را نمی‌پذیرد، روایات هر کسی را که به مذهب خودشان تعلق دارد، قبول می‌کند. حتی از راوی‌ای که به امامیه شیعه تعلق دارد اما اصول آن مذهب را رعایت نمی‌کند، به راحتی حدیث می‌گیرد. در مقابل، هیچ اطلاعاتی از راویان و آثار اهل سنت را قبول نمی‌کند. فقط در صورتی می‌پذیرد که با اطلاعات یا دیدگاهی که در آثار خودشان وجود دارد، مطابقت داشته باشد. در غیر این صورت، تمام آثار اهل سنت و راویان موجود در آن آثار، نزد شیعه مقبول و معتبر نیستند (7).


شیعه

در حالی که برخی از مذاهب، اصل را بر عدم نقل حدیث از غیر هم‌مذهب خود قرار داده‌اند، اهل سنت در این مورد نیز، همچون سایر موارد، اعتدال را پیشه کرده و از غیر اهل سنت نیز حدیث نقل کرده‌اند.

“اهل بدعت است”

و آن را دور نینداخته است.

در این مسئله نیز، اکثریت علمای اهل سنت از احساساتی عمل کردن پرهیز کرده و به خونسردی و عقلانیت روی آورده‌اند. آنها اهل بدعت را که از نظر اخلاقی درستکار، راستگو و متدین بوده و به مذهب خود دعوت نمی‌کردند، به طور کامل طرد نکرده‌اند. بسیاری از علما از این افراد حدیث نقل کرده‌اند. حتی در صحیح بخاری نیز روایات اینگونه افراد دیده می‌شود. اما، کسانی که کفرشان آشکار است و به ویژه به خاطر منافع مذهب و هم‌مذهبانشان…

کسی که دروغ را حلال می‌شمارد.

افراد منتسب به اهل بدعت طرد شده و احادیثشان مورد قبول واقع نشده است.(8)


ب) کسانی که شیعیان از آنان حدیث نقل می‌کنند:

شیعه ادعا می‌کند که احادیث را فقط و فقط از اهل بیت می‌گیرد و هرگز راه و روش دیگری را قبول نمی‌کند.(۹)

در کتاب «أصول الشیعة» که از کتب معتبر شیعه به شمار می‌رود، مؤلف می‌گوید: شیعه در قبول احادیث نبوی، فقط از اهل بیت و از طریق طرق صحیح منسوب به ایشان اخذ می‌کند. و آن طریق چنین است:

“امام جعفر صادق از پدرش باقر، او از پدرش زین العابدین، او از حسن، او از پدرش امیرالمؤمنین علی، و او از حضرت محمد (ص)”

راه و روش است. (10)


شیعه

او از هیچ کس جز اهل بیت حدیث نقل نمی کند.

در فهم شیعی، ارزش راوی به اندازه حدیثی که روایت می‌کند، اهمیت دارد. هرچه روایات و سخنانی که شیعه را مدح و نیکی‌هایشان را بیان می‌کند، بیشتر روایت کند، به همان نسبت ارزش و اعتبارش افزایش می‌یابد. بر اساس روایتی که شیعه به ابوعبدالله نسبت می‌دهد، او فرموده است: ارزش و اعتبار راویان را بر اساس مقدار روایاتی که از ما نقل می‌کنند، بسنجید. قدر و منزلت آنان به نیکی روایاتی است که از ما نقل می‌کنند.(۱۱)

همانطور که از این عبارات به وضوح پیداست، شیعه احادیثی را که مدعی است از پیامبر اکرم (ص) گرفته، فقط از طریق حضرت علی (ع) نقل می‌کند. به نظر می‌رسد که آنان احادیث را فقط از یک صحابه، و نه از همه صحابه، نقل کرده‌اند. سپس این طریق را از طریق پدر و پسر تا جعفر صادق (ع) رسانده و از آنجا نیز از طریق راویان مورد قبول خود که شیعه بوده‌اند، احادیث را به دست آورده‌اند.

پس تمام روایاتی که خارج از این طریق قرار دارند، تمام صحابه ای که این روایات را نقل کرده اند و تمام مصنفان و مؤلفانی که روایات این صحابه را جمع آوری و تألیف کرده اند، به ویژه ائمه کتب سته، و…

با دیگر امامان چه کنیم؟ چه حکمی صادر خواهیم کرد؟ آیا مورد قبول هستند یا نه؟ حکم کتب احادیثی که نزد همه مسلمانان معتبر است، نزد شیعه چیست؟ اگر این کتب و احادیث موجود در آنها ارزشی ندارند و مورد قبول و معتبر نیستند، آیا احکام اعتقادی، عملی، حقوقی و اجتماعی که بر اساس این آثار و احادیث به دست آمده، کاملاً اشتباه است؟

همانطور که صدها سوال بی پاسخ به وجود خواهد آمد، شک و شبهه ها نیز به اصول و مبانی اسلامی راه پیدا خواهند کرد.

به همین دلایل و دلایل مشابه، به اختصار به چگونگی نگرش مذهب امامیه یا جعفریه به معنای امروزی آن، به صحابه کرام و کتب سته و دیگر آثار معتبرمان اشاره می کنیم.


ج) راویان صحابه غیر از اهل بیت از دیدگاه شیعه

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم،

شیعه

او نه تنها به صراحت اعلام می‌کند که از غیر از اهل بیت، یعنی حضرت علی (ع) و نسل او، حدیثی را روایت نکرده است، بلکه می‌گوید که راویان صحابه دیگر هیچ اهمیت و ارزشی ندارند…

در واقع، شیعیان پس از تصریح به این که از غیر اهل بیت حدیثی را نمی‌پذیرند، چنین می‌گویند:


“اما روایاتی که از ابوهریره، سمره بن جندب، مروان بن حکم (12) و عمرو بن عاص و امثال ایشان (13) نقل شده است، نزد امامیه (یا جعفریه) به اندازه یک مگس هم ارزش ندارد. وضعیت ایشان آنقدر واضح است که نیازی به ذکر آن نیست.”

(۱۴)

روایات زیر به وضوح دیدگاه شیعه را نسبت به این صحابه بیان می کند:


“به احادیث ابوهریره، عبدالله بن عمر و عائشه عمل نمى‌شود.”

(پانزده)

این است دیدگاه شیعه نسبت به این بزرگان صحابه و کسانی که بیشترین احادیث را روایت کرده‌اند.

حال آنکه، این حدیث (۱۶) که صحابه کرام همواره آن را بر زبان و دل و جان خود جاری می‌ساختند و بیش از صد صحابه آن را روایت کرده‌اند و حدود چهارصد طریق دارد، آنان را از اندیشیدن به چنین کاری، چه رسد به انجام آن، باز می‌دارد.


“هر کس به عمد به نام من دروغ ببندد، جایگاه خود را در جهنم آماده کند.”

(۱۷)

اکنون، ابوهریره، که از شاگردان برجسته و حافظان حدیث در مدرسه و خانقاه مقدس حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در صُفّه بود، و از مریدان و نامداران باوفای آن حضرت به شمار می‌رفت، این حدیث شریف را روایت می‌کند.

-حاشا-

آیا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افترا می‌زنند؟ (19)

از طرف دیگر

حضرت ابو هریره

(را) به دعای حضرت رسول اکرم (ص) مشرف شده و احادیثی را که شنیده بود، بعد از آن دعای نبوی دیگر هرگز فراموش نکرده است.(20) آیا ممکن است رسول خدا (ص) برای کسی که به او افترا می‌زند، دعا کند؟ واقعاً درک این موضوع که چگونه می‌توانند چنین چیزی را به آن ذات مبارک نسبت دهند، دشوار است.

همچنین به شرف همسر رسول خدا (ص) و مادر مؤمنان (۲۱) بودن، با تأیید قرآن کریم، نائل گردیده است.

حادثه إفك

به بهانه آنکه کسی از سوی خدا تبرئه شده است، زبان درازی کردن به او، شایسته هیچ مؤمنی نیست. کسی که خدا و رسولش (ص) را بشناسد، به چنین تهمتی تن نخواهد داد.


برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید:


– لطفا مختصری در مورد ابوهریره توضیح دهید. دلایل کثرت روایات او چیست؟ و چگونه باید به انتقاداتی که به روایات او وارد شده است، پاسخ داد؟



پانویس‌ها:


۱. ر.ک. بقره، ۱۴۳، ۲۸۵؛ آل عمران، ۳۲؛ نساء، ۵۹، ۶۹؛ حشر، ۷؛ تغابن، ۱۲؛ نجم، ۴ و غیره.

2. مختصر التحفه، 50-51.

3. شیعه، برای حدیث صحیح و حسن، شرط روایت از امام راوی را الزامی می‌داند. روایتی که از غیر امام صورت گرفته باشد را “مُوَثَّق” می‌نامند. حتی اگر راوی از شیعه باشد، ولی از مذهب امامیه نباشد، روایت او از اعتبار “مُوَثَّق” بودن ساقط شده و مقبول نیست. (ر.ک. مِقباسُ الهِدایة، 33؛ الرِّعایة، 77، 84، 85)

4. هرچند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد، اما نظر معتبر این است. ر.ک. الرّعایه، 77، 80.

5. الرعاية، 72، 84، 85؛ مقباس الهداية، 33.

۶. الرّعایه، ۸۴-۸۵.

۷. المکباس الهداية، ۳۵؛ الرعاية، ۱۸۹.

۸. ر.ک. بائس الحساس، ۸۳-۸۴؛ مختصر کتب سته، جلد دوم، ۶-۱۰؛ شرح منظومه بيكونيّه، ۱۸۴-۱۸۵؛ میزان الاعتدال، جلد اول، ۵.

۹. الشیعة الإمامیة، ۱۱۷.

۱۰. اصول الشیعه، ص ۷۹.

11. مجمع الرجال، جلد اول، صفحات 11-12.

گفته می‌شود که مروان بن حکم از صحابه نبوده است. ر.ک. الإصابة، ج 1، ص 477؛ تهذیب التهذیب، ج 10، ص 91.

13. منظور از «همانندهایشان» همانطور که در ادامه خواهیم دید، همه صحابه به جز 3-5 نفر است.

14. اصل الشیعه، 79، علاوه بر این، مؤلف این اثر مدعی است که بین شیعه امامیه و اهل سنت تفاوت چندانی وجود ندارد. آیا افترا بستن به صحابه کرام، تفاوت چندانی محسوب نمی‌شود؟

۱۵. أصول الشیعة ۱۶۱.

۱۶. نظم المتناثر فی الاحادیث المتواتر، ۲۰-۲۴.

۱۷. بخاری، علم، ۳۸، جنائز، ۳۳؛ انبیاء، ۵۰؛ مسلم، زهد، ۷۲؛ ابو داود، علم، ۴؛ برای منابع دیگر، ر.ک. معجم المفهرس، ج ۵، ص ۵۴۹.

نامه هجدهم، صفحه ۱۱۸.

19. از حضرت ابوهریره (رضی الله عنه) روایت است که:

ای رسول خدا، من از شما سخنان بسیار زیبایی می‌شنوم، اما نمی‌توانم آنها را به خاطر بسپارم.

پس از آن، رسول خدا (ص) برای آنکه او فراموش نکند، دعا فرمود. ر.ک. بخاری، علم، 42،1. 38: مسلم، فضائل الصحابه 159، ح. ن: 2492، IV، 1939: ترمذی، مناقب، ح. ن: 3833، 3834، د.ج 365، 366.

سوره احزاب، آیه 20 و 33.

نور، ۲۱: ۱۱-۱۲؛ فرقان، ۴؛ سبأ، ۴۳؛ احقاف، ۲۸.


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز