“به خدا قسم، اگر یکی از شما پایش را از طبقه هفتم آویزان کند، سقوط خواهد کرد.”
– این حدیث در منابع معتبر آمده است.
– آیا می توان 7 طبقه را با حفاری به دست آورد؟
– سوگندنامهای که در ابتدای آن آمده، بسیار قوی است. چطور ممکن است؟
برادر/خواهر گرامی ما،
عبارت فوق، بخشی از انتهای یک حدیث طولانی است.
در جمله مربوطه
“سقوط کردن”
ما نتوانستیم این اصطلاح را پیدا کنیم. ترجمه کامل این جمله به صورت زیر است:
«به خدایی که جان محمد در دست اوست سوگند، اگر شما ریسمانی به سوی پایینترین جهان فرو میفرستادید، آن ریسمان به خدا میرسید.»
ترمذی در مورد این حدیث و جمله مربوط به آن می گوید:
این حدیث به این شکل غریب است.
از ایوب، یونس بن عبید و علی بن زید روایت شده است که گفتهاند: حسن از ابوهریره حدیث نشنیده است.
برخی از علما این حدیث را به این صورت تفسیر کردهاند:
طناب فقط بر علم، قدرت و سلطنت خدا فرود میآید.
زیرا علم، قدرت و سلطنت خدا در همه جا حاضر است. همانطور که در کتابش فرموده، او بر عرش است.
(نگاه کنید به: ترمذی، تفسیر، 58)
این جمله به این صورت نیز تعبیر شده است: انسان هر جا که باشد، در آنجا نیز تحت علم خداست و در آنجا نیز با قدرت متعال او روبرو می شود.
(نگاه کنید به: طبری، XXVII/I24؛ قرطبی، 1/259)
حتی اگر دنیاها را هم تغییر دهیم، باز هم همه جا تحت علم، قدرت، حکمت و حاکمیت خداست.
متن کامل حدیثی که از ابوهریره روایت شده است، به شرح زیر است:
“روزی حضرت محمد (ص) در حالی که با یاران خود نشسته بود، ابری پدیدار شد…”
رسول خدا (با اشاره به آسمان)،
میدانید چه چیزی بر سرتان است؟
گفت.
آنها؛
خدا و رسولش از ما بهتر میدانند.
آنها پاسخ دادند.
پیامبر فرمود:
او سقف محافظت شده و آسمان جهان است، موجی که از طغیان بازداشته و مهار شده است.
.
سپس به آنها گفت:
آیا می دانید فاصله بین شما و آن آسمان چقدر است؟
پرسید.
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
او هم فرمود:
بین شما و او پانصد سال فاصله است.
سپس پیامبر:
آیا می دانید آن سوی آسمان چه خبر است؟
گفت.
دوستانش باز هم گفتند: خدا و رسولش داناترند.
او گفت:
فراتر از آن، دو آسمان دیگر وجود دارد که فاصله بین آنها 500 سال است.
به این ترتیب، پیامبر با بیان اینکه بین هر دو آسمان فاصلههای یکسانی وجود دارد، همانطور که بین زمین و آسمان است، از هفت آسمان نام برد.
سپس پیامبر:
آیا میدانید آن سوی هفتمین آسمان چه خبر است؟
پرسید.
آنها هم به همین ترتیب گفتند: خدا و رسولش داناترند.
او گفت:
و بر فراز آن، به فاصله دو آسمان، عرش قرار دارد.
سپس پیامبر فرمود:
زیر شما چیست؟
پرسید.
اطرافیانش گفتند: خدا و رسولش از ما داناترند.
او هم:
این یک درخواست است.
و پرسید که در زیر این زمین (از این به بعد) چه چیزی وجود دارد.
آنها هم به همین ترتیب گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر،
در زیر این جهان، جهان دیگری وجود دارد که بین این دو جهان 500 سال نوری فاصله است.
، گزارش داد. بدین ترتیب او هفت زمین را برشمرد که بین هر دو زمین 500 سال فاصله بود و در آخر گفت:
به خدایی که جان محمد در دست اوست قسم، اگر شما ریسمانی را به پایینترین نقطه زمین آویزان کنید، آن ریسمان باز هم به خدا میرسد.
او گفت. و بعد از آن
او (خداوند) هم اول است و هم آخر، هم ظاهر است و هم باطن. او به همه چیز آگاه است.
آیه سوم سوره حدید را که به این مضمون است، قرائت کرد.
(ترمذی، تفسیر، 58؛ طبری، 27/124؛ قرطبی، 1/259)
روشن است که مسافت و زمانهایی که در حدیث آمده، بر اساس مقیاس زمانی ما در جهان نیست. در اینجا، مسافت و زمان همواره به صورت مساوی بیان شدهاند. اگر این به عنوان کنایه برای بیان بزرگی مسافتها به کار رفته باشد، آنگاه میتوان به مسافتهای متفاوتی بین آسمانها و زمین اندیشید.
در واقع، پیامبر در سخنان دیگری فواصل را به صورت متفاوت و احتمالی بیان کرده است.
(نگاه کنید به: ابوداود، سنن، ۱۸؛ ابن ماجه، مقدمه، ۱۳)
این نشان می دهد که اعداد کنایه از کثرت هستند.
نکته قابل توجه دیگر در اینجا، این است که آسمان ها و زمین به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفته اند، اما فواصل به صورت مساوی در نظر گرفته شده اند.
از این نتیجه گرفته میشود که در هر آسمان، زمینی وجود دارد. این فاصلههای عظیم با این تصور که زمینها یا هفت زمین، لایههای جهان ما هستند، همخوانی ندارد؛ زیرا در میان لایههای زمین، چنین فاصلههای عظیمی وجود ندارد.
در روایات حضرت رسول اکرم (ص)، آسمان به سمت بالا و زمین به سمت پایین نشان داده شده است. در فضا، بالا و پایین معنا ندارد. با این حال، هرچه ما بر آن قرار داریم، نسبت به ما پایین محسوب می شود. به نظر ما، شروع سخن پیامبر از جهان ما، ایشان را به این نوع بیان سوق داده است.
پیامبر، در حالی که جهانها را برمیشمرد، برای آخرین زمین فرمود:
“پایین ترین سطح آرزو”
از اصطلاح “نزدیکترین سیاره” استفاده کرده است. این اصطلاح برای کره زمین ما به کار می رود و به معنای نزدیکترین آرزو است.
“جهان”
متضاد کلمه است و از نظر ما، دورترین نقطه را نشان می دهد.
متضاد دنیای ما
“سفلی”
البته درست نیست که آن را به معنای «پایینترین» یا «پایینترین از نظر ارزش و سطح زندگی» درک کنیم. برخی که جهان ما را در بالاترین مرتبه و بقیه را همواره در مراتب پایینتر میپندارند، برای جهان ما، به معنای «بالاترین» را در نظر میگیرند؛
“عُلیا”
از صفتِ آن نیز استفاده کردهاند.
(نگاه کنید به: قرطبی، XVI/174-175)
در حالی که کلمه “دنیا” به معنای تحت اللفظی نزدیکترین معنا را دارد، به طور استعاری به معنای پست ترین معنا نیز می باشد.
آیا منظور از سیارات، صرفاً اجرام آسمانی است، یا کراتی شبیه به زمین که حیات در آنها وجود دارد؟
در برخی از منابع حدیثی با درجه اعتبار ثانویه، از دعای پیامبر (ص) به درگاه خداوند چنین آمده است:
“ای خدایی که فرشها را گسترانیدی و نظم بخشیدی و آسمانهای بلندمرتبه را آفریدی”
میبینیم که او فریاد میزند.
(مجمع الزوائد، جلد دهم، صفحه ۱۶۳)
پیامبر ما، به صورت جمع فرمودند:
“ستودنیها”
ممکن است به هفت لایه زمین اشاره کرده باشد، و یا ممکن است به تمام سیاراتی که در جهان هستی شبیه به زمین ما هستند، اشاره کرده باشد. ریشه این کلمه در قرآن…
“دحو”
این فعل برای آمادهسازی و تنظیم جهان ما به منظور تبدیل آن به یک محیط قابل سکونت به کار رفته است و برای هیچ منظور دیگری به کار نرفته است.
(نازعات، 79/30)
بر اساس احتمال دوم، این ایده می تواند تصور وجود جهان هایی مملو از حیات را تقویت کند.
از سوی دیگر، در قرآن به طور کلی به سیارات اشاره شده است، به ویژه
“کَوکَب”
از واژهٔ … استفاده شده است.
در نتیجه،
از قرآن کریم و سخنان حضرت محمد (ص) می توان استنباط کرد که تعداد زیادی کره زمین وجود دارد و این کره ها دارای شرایط حیات هستند.
اما، قابل سکونت بودن آن سیارات به معنای وجود انسان در آنجا نیست.
مکان هایی که برای تداوم حیات انسان مناسب هستند.
میتوان گفت.
برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید:
– آیا جستجوی محل سکونت در خارج از زمین با آیات قرآن مغایرت دارد؟
– اینکه هفت جهان/کره دیگر غیر از این جهان ما وجود دارد…
– زمین و آسمان از چند لایه تشکیل شده اند؟
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها