برادر/خواهر گرامی ما،
«تکامل»
میبینیم که در گذشته دو معنای کاملاً متضاد به این کلمه نسبت داده شده است.
یک نفر،
به این معنی است که هر موجودی در طول زمان به بلوغ و کمال معینی برسد.
دیگری
از
“تکامل”
به معنای نظریه تکامل به کار رفته است، یعنی به جای اینکه بیان کند یک نوع به طور تصادفی از نوع دیگری به وجود آمده است.
در گذشته
نظریه تکامل
به جای
نظریه تکامل
یا
نظریه
میبینیم که از آن استفاده شده است. اما استفاده از واژه تکامل به جای نظریه فرگشت چندان رایج نیست. بیشتر در معنای اول، یعنی…
“به کمال رساندن و به بلوغ رساندن یک موجود در درون ساختار خود، بدون تغییر ماهیت آن، به عبارت دیگر، بدون از دست دادن ویژگی آن”
از این نظر، معنایی که تکامل بیان میکند، بیشتر به معنای
تکوین فردی
به ی نزدیک است.
تکوین فردی،
به عبارت دیگر، استفاده از واژه تکامل به معنای مراحلی که یک موجود زنده از جنینی تا بلوغ طی میکند، هم در جهان بیجان و هم در جهان جانداران دیده میشود. مثلاً، با اشاره به اینکه شکل اولیه زمین به این صورت نبوده، بلکه در ابتدا با خورشید بوده، از آن جدا شده و در جایگاه خود در فضا قرار گرفته و به مرور زمان سرد شده و پوسته بسته است، این تغییرات در جهت کمال با واژه تکامل بیان شده و به این نکته توجه شده است که زمین از زمان آفرینش اولیه خود، با تکامل به ساختار امروزی خود رسیده است که انسان و سایر موجودات زنده در آن زندگی میکنند. با این حال، این تدریجی بودن در هر لحظه…
(به آرامی)
به این نکته توجه شده است که تغییرات در حال تداوم است. بر این نکته تأکید میشود که این تغییرات تدریجی، یعنی تکامل تدریجی، در عالم موجودات زنده نیز وجود دارد. مثلاً، تبدیل شدن یک دانه سیب به درخت، یا رشد یک جنین و تبدیل آن به موجودی زنده کامل، همه از این نوع است.
“تکامل”
با این کلمه بیان شده است.
همانطور که از توضیحات فوق برمیآید، تمام موجودات زنده و غیرزنده در جهان هستی، به این معنا، در درون خودشان، تا حدودی تابع قانون تغییر تدریجی هستند که از حالت جنینی تا بلوغ را شامل میشود.
بنابراین، استفاده از تکامل در این معنا
این یک قانون است، نه یک تئوری.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها