– در آیه 213 سوره بقره آمده است: “مردم امتی واحد بودند”.
– منظور از امت واحدی که در این آیه به آن اشاره شده چیست؟
برادر/خواهر گرامی ما،
سوره بقره، آیه ۲۱۳:
«مردم امتی واحد بودند. پس خدا پیامبران را به عنوان بشارتدهندگان و انذارکنندگان فرستاد و به وسیله آنان کتابی را که حاوی حق بود نازل کرد تا در مورد اختلافاتی که در آن به وجود آمده بود، میان مردم داوری کند. اما پس از آنکه حقایق آشکار برایشان آمد، به سبب حسادتی که در میانشان بود، در مورد آن کتاب، فقط کسانی که به آنان داده شده بود، اختلاف کردند. پس خدا به اراده خود، آن حقیقتی را که در آن اختلاف کرده بودند، به مؤمنان نشان داد. خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند.»
تفسیر آیه:
امت به معنای “جامعهای متحد بر یک دین” است.
به معنای.
(طبری، جلد دوم، صفحه ۳۳۵؛ همچنین نگاه کنید به سوره بقره: ۲/۱۳۴)
از آیه چنین برمیآید که واژه امت به معنای جامعهای متشکل از افرادی است که باورها و ارزشهای مشترکی دارند و در اتحاد و همبستگی زندگی میکنند.
در اینجا دو موضوع مورد بحث قرار نگرفته است:
الف)
منظور از این امت نخستین، کدام جامعه در چه دورهای است؟
ب)
آیا باورها و شیوه زندگی آن جامعه اولیه بر حق بود یا باطل؟
برخی از مفسران با استناد به ظاهر آیه، بر این باورند که اولین جامعه بشری بر حق نبوده، بلکه بر باطل بوده است، اما در تفاسیر، دیدگاه بر حق بودن این جامعه اولیه غلبه دارد.
در این راستا، مهمترین دیدگاه های مطرح شده در رابطه با سوالات فوق به شرح زیر است:
1.
این امت، ده نسل از زمان حضرت آدم تا حضرت نوح را شامل میشود. ایمان و روش زندگی آنان درست بود؛ بعدها که انحرافات و عقاید مختلف پدید آمد، خداوند پیامبران را فرستاد.
2.
منظور از انسانها حضرت آدم و فرزندان اوست و منظور از امت، دین حقّی است که آنان به آن معتقد بودند. حضرت آدم علیهالسلام بر دین حقّ بود. پس از آن، در نسلهای بعدی، اختلاف، حسادت و انحراف پدید آمد، آنگاه خداوند متعال پیامبران را فرستاد.
3.
آیه از یک جامعه انسانی خاص سخن نمیگوید، بلکه از گرایش فطری انسانها، از ذات خلقتشان، به دین حق، به اعتقاد و زندگی درست سخن میگوید. بر این اساس، انسانها ذاتاً نیکوکارند؛ دارای فطرت و طبیعتی هستند که یک امت واحد را تشکیل میدهند. انحرافات، تحت تأثیر عوامل بیرونی، بعداً به وجود میآیند و برای جلوگیری از این انحرافات یا اصلاح آنها، پیامبران فرستاده شدهاند. به راستی که…
«هر نوزادی بر فطرت خویش زاده میشود؛ سپس پدر و مادرش او را یهودی، مسیحی یا مجوسی میگردانند.»
(بخاری، “جنایز”، 80، 93؛ مسلم، “قدر”، 22-25)
این حقیقت در حدیثی با این مضمون نیز بیان شده است.
(طبری، جلد دوم، صفحات ۳۳۴-۳۳۷؛ ابن عطیه، ۱/۲۸۵-۲۸۷)
۴.
آیه به تاریخ بشریت به طور عام مربوط نیست، بلکه به طور خاص به یهودیان پس از حضرت موسی (ع) مربوط است. بر این اساس، یهودیان در ابتدا به عنوان یک امت واحد به موسی ایمان آورده و از او پیروی میکردند. اما بعدها به حسادت و سرکشی دچار شده و به اختلاف افتادند؛ و خداوند نیز برای اصلاح مجدد وضعشان پیامبرانی فرستاد.
در نتیجه، آنچنان که از آیه برمیآید، انسانها در اصل با سرشتی پاک و فطرتی متمایل به پذیرش و اجرای حق آفریده شدهاند و -شاید- در ابتدا، به صورت یک جامعه ساده، هماهنگ و منظم زندگی میکردند. اما پس از آنکه در دورانهای ابتدایی، همبستگی و تعاون در برابر شرایط سخت زندگی از اهمیت حیاتی برخوردار بود، با گذشت زمان و با رشد تواناییهای ذهنی و نیازهای انسانها، و شاید با افزایش جمعیت و تقسیم انسانها به قبایل و طوایف، و با کسب موفقیت در برابر سختیهای طبیعت، گرایش به درگیری و اختلاف در میان آنان نیز رشد کرد و اصطکاکها افزایش یافت. انسانها به تفکر نادرست و ترجیح منافع شخصی بر حق و عدالت روی آوردند و بدین ترتیب به عقاید، باورها و رفتارهای نادرست گرایش پیدا کردند.
سرانجام، اختلافات و درگیریهای گستردهای در میان مردم پدید آمد. پس از آن، خداوند متعال پیامبرانی را فرستاد و کتابهایی را نازل کرد. این پیامبران به کسانی که در راه راست بودند، از نعمات و پاداشهای دنیوی و اخروی بشارت دادند و کسانی را که در راه باطل بودند، از سختیها و عذابهایی که در انتظارشان بود، هشدار دادند.
خداوند متعال، حضرت محمد (ص) را به عنوان آخرین حلقه از سلسله انبیا و قرآن را به عنوان آخرین کتاب مقدس برای بشریت فرستاد. حضرت محمد (ص) در بسیاری از جهات تلاش کرد تا بشریتی را که دچار اختلاف و تفرقه شده بود، مجدداً متحد کند، به فطرت اصلی خود بازگرداند، آنان را به هدایت رهنمون سازد و به صورت “یک امت واحد” در اصول اعتقادی و رفتاری درست متحد کند.
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگی به صلح درآیید»
(به اسلام، دین صلح، اطاعت، تسلیم و رستگاری)
وارد شوید. از شیطان پیروی نکنید؛ زیرا او دشمن آشکار شماست.”
(سوره بقره، آیه 208)
آیه فوق نیز دعوت قرآن از انسان به حفظ فطرت اصیل خود، نیکی در ذاتش و سرکشی در برابر شر است.
اینکه علمای اسلام، اسلام را دین فطری بشر و در نتیجه جوهر و اساس ادیان همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد میدانند، نیز بر همین مبنا استوار است. در قرآن کریم آیات بسیاری به این موضوع اشاره دارد.
(مثلاً به سوره بقره 2/131-132، 136؛ نساء 4/163؛ مائده 5/69؛ حج 22/78 مراجعه کنید)
خداوند متعال در گذشته، برای از بین بردن باورها و روشهای زندگی نادرستی که به سبب جهل انسانها به وجود آمده بود، پیامبرانی فرستاد و کتابهایی نازل کرد، و به این ترتیب مردم به هدایت بازگشتند؛ اما با گذشت زمان، در میان اقوام دریافتکننده کتاب نیز اختلافاتی به وجود آمد.
این اختلافات ممکن است ناشی از سوء تفاهم های معقول و مشروع بر اساس حسن نیت باشد، و یا ممکن است با سوء نیت ایجاد شده باشد. در آیه…
“به خاطر حسادتی که بینشان بود”
همانطور که از این عبارت برمیآید، به نظر میرسد که نوع دوم اختلافات مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا
“حسادت”
توصیف شده با واژهٔ
“باغ”
همچنین شامل ناملایمات دیگری از قبیل ظلم و بی عدالتی نیز می شود.
بنابراین، انسانها به اسارت احساسات منفی همچون حسادت، بیعدالتی، کینه و خشم درآمده و از حق منحرف شدند؛ سرانجام، خداوند متعال، دین اسلام را برای بازگرداندن آنان به حق فرستاد، قرآن را نازل کرد و به اذن و اراده خود، مؤمنان به این دین را به حق، که جوهر همه ادیان است، رسانید و به صراط مستقیم هدایت فرمود.
(ر.ک. تفسیر دیانت، راه قرآن: ۱/۲۲۲-۲۲۵.)
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها