فرهنگ‌ها و باورها/ادیان خاور دور چیست؟

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،

ادیان شرقی برای بسیاری از مردم ناشناخته است. وقتی نام ادیانی چون هندوئیسم، جائینیسم، بودیسم، سیکیسم، شینتوئیسم، کنفوسیوسیسم و تائوئیسم به میان می‌آید، معمولاً در ذهن مردم تصاویری از جوامعی نقش می‌بندد که به مجسمه‌های سنگی یا چوبی عبادت می‌کنند، نذورات تقدیم می‌کنند، مراسمی عجیب در معابد تاریک به جا می‌آورند و به این مجسمه‌ها احترام می‌گذارند. این ادیان، باورهای بخش بزرگی از مردم آسیا را تشکیل می‌دهند.

هندوئیسم، بودیسم

مانند ادیان،

بت پرست

اینها باورها هستند. بوداییان در مقابل مجسمه‌های بودا تعظیم می‌کنند و به آنها نذورات تقدیم می‌کنند، در حالی که هندوها به میلیون‌ها بت مختلف پرستش می‌کنند.

روشن است که اعتقاد یک انسان به قدرت یک مجسمه سنگی، به توانایی آن در یاری رساندن یا مجازات کردن انسان‌ها، و احترام یا ترس از آن توده سنگ، چه انحراف و جهالت بزرگی است. به‌علاوه، ادیان باطل، همچون هندوئیسم، که پرستش گاو، میمون، موش، درخت و رودخانه را واجب می‌دانند، انسان‌ها را به انحراف، جهالت و تاریکی معنوی بسیار بزرگتری می‌کشانند. با این حال، جوامعی با چنین باورهای بت‌پرستانه در تمام ادوار تاریخ وجود داشته‌اند. بسیاری از پیامبران مبارکی که خداوند در قرآن داستان‌هایشان را نقل کرده، با جوامع مشابهی روبرو شده و آنان را از سجده کردن به موجوداتی غیر از خدا بازداشته و به ایمان به پروردگارمان، صاحب قدرت و توانایی بی‌پایان، دعوت کرده‌اند. دعوت حضرت ابراهیم، بنده حنیف خدا، به قوم بت‌پرستش در سوره عنکبوت به این صورت بیان شده است:


«شما جز خدا به بت‌هایی می‌پرستید و دروغ‌هایی می‌بافید. حقیقت این است که معبودانی که شما جز خدا می‌پرستید، قدرت روزی دادن به شما را ندارند؛ پس روزی را از نزد خدا بخواهید، او را بپرستید و از او سپاسگزاری کنید. شما به سوی او بازگردانده خواهید شد.»

(عنکبوت، 29/17)


جهان تاریک هندوئیسم

وقتی از ادیان شرقی صحبت می‌شود، اغلب هندوئیسم به ذهن می‌رسد. زیرا هندوئیسم با حدود ۹۰۰ میلیون پیرو، سومین دین پرطرفدار جهان پس از اسلام و مسیحیت است. بخش قابل توجهی از جمعیت هند، نپال و اندونزی و در مجموع حدود پانزده درصد از جمعیت جهان، هندوئیسم را قبول دارند. حدود نود درصد از جمعیت هند، یعنی ۷۰۰ میلیون نفر، هندو هستند.

در واقع، تعریف هندوئیسم به عنوان یک دین درست نیست. زیرا اسلام، مسیحیت و یهودیت ادیان الهی مبتنی بر وحی هستند (البته یهودیت و مسیحیت پس از وحی تحریف شده‌اند)، در حالی که هندوئیسم یک فلسفه، یک شیوه زندگی و یک فرهنگ متشکل از سنت‌های خرافی است که قرن‌ها قدمت دارد.


هندوئیسم یک دین بت‌پرستانه است.

از آنجا که هندوئیسم خود دارای شاخه‌های متعددی است، تعیین دقیق آموزه‌های این خرافه، دسته‌بندی باورهای آن و سپس برشمردن تمام جنبه‌های انحرافی آن به صورت جداگانه امکان‌پذیر نیست. با این حال، اساسی‌ترین حقیقتی که در مورد دین هندو شناخته شده است، این است که این دین یک باور بت‌پرستانه است که مردم را به پرستش بت‌ها تشویق می‌کند.


درک اینکه هندوها به چه نوع خدایی اعتقاد دارند، بسیار دشوار است.

زیرا هر جامعه هندو، هر شهر، هر روستا، و حتی افراد درون یک خانواده، باورهای متفاوتی دارند. با این حال، تحقیقات در مورد این دین به این نتیجه می‌رسد که هندوئیسم یک دین بت‌پرست است. با وجود این واقعیت، هندوها سنت‌های بت‌پرستی دیرینه خود را به شیوه‌های مختلفی تفسیر می‌کنند. با وجود پرستش میلیون‌ها بت مختلف و اعتقاد به قدرت‌های برتر ادعایی این بت‌ها در مجازات و پاداش، هندوها عموماً بت‌پرست بودن خود را قبول ندارند.

“برهما”

آنها می‌گویند به “روحی جهانشمول” که آن را نامگذاری کرده‌اند، باور دارند و بت‌های دیگر را بازتاب‌هایی از برهما می‌دانند، بنابراین هندوئیسم را یک باور توحیدی می‌دانند. اما این یک درک منحرف است که به هیچ وجه با دین اسلام سازگار نیست و در واقع بت‌پرستی هم همین است. به علاوه، برای درک اینکه هندوئیسم یک دین بت‌پرست است، نیازی به تحقیق یا مشاهدات طولانی مدت نیست. میلیاردها بت که سراسر هند را فرا گرفته‌اند، این حقیقت را به وضوح نشان می‌دهند.


باورهای خرافی هندوئیسم در مورد مرگ و زندگی پس از مرگ

یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های ادیان شرقی بت‌پرست، انکار اعتقاد به آخرت و ادعای این است که زندگی موجودات زنده بر اساس یک نظام خیالی به نام تناسخ و کارما عمل می‌کند. نگاه دین هندو به مرگ و زندگی دنیوی نیز بر این دو اصل استوار است. تناسخ (روح‌گردانی یا انتقال روح) نامی است که به باور نادرستی داده شده است که به موجب آن روح پس از مرگ، با تغییر بدن، بارها و بارها به دنیا می‌آید و می‌رود.

در هندوئیسم

“سنسارا”

تناسخ نامیده شده،

“کارما”

به نظر می‌رسد که بر اساس یک قانون فرضی علت و معلولی به نام قانون کارما عمل می‌کند. بر اساس باور به کارما، که هیچ مدرک عینی ندارد، رفتارهای بد در طول زندگی، کارمای بد ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که فرد در زندگی بعدی خود در یک بدن “پایین‌تر” متولد شود. به همین ترتیب، رفتارهای خوب نیز کارمای خوب ایجاد می‌کند و فرد در زندگی بعدی خود به یک بدن “بالاتر” دست می‌یابد. بدین ترتیب، انسان به طور مداوم با بدن‌های مختلف به دنیا بازمی‌گردد.

اما هیچ‌کس نمی‌تواند به سؤالاتی از قبیل اینکه چه کسی این نظام را بنا نهاده و این نظام چگونه عمل می‌کند، پاسخی بدهد. بر اساس باورهای هندوئیسم که ساخته دست بشر است، هر موجودی قبل از رسیدن به بدن انسان، از اشکال مختلف حیات مانند گیاهان، حشرات و حیوانات عبور می‌کند و سپس به عنوان انسان به دنیا می‌آید. هدف از این آمد و شدها که تحت کنترل چه کسی است، مشخص نیست.

“زندگی-مرگ-تولد دوباره-زندگی-مرگ”

“زنجیر را پاره کن و به اصطلاح به آزادی برس،”

“روشنگری”

آره،

“نیروانا”

یا یا

“برهما”

یا رسیدن به رستگاری است. اما باورهای تناسخ و کارما که بر اساس متون هندو، متشکل از خرافات و افسانه‌های “ساخت بشر” استوارند، کاملاً بیهوده و فاقد هرگونه مبنای عقلانی هستند.


زندگی بر پایه باورهای خرافی

خداوند به هر امتی پیامبرانی فرستاده و همه پیامبران امت خود را به ایمان به خدا دعوت کرده‌اند. رسولان، احکام و نصایح الهی را به قوم خود ابلاغ نموده و راه عبادت را به آنان نشان داده‌اند. اما در ادیان باطل، همچون هندوئیسم، اعمال باطل ناشی از سنت‌ها و رسوم دیرینه، صرفاً به خاطر تعصب به نیاکان،

“عبادت”

تحت عنوان عبادت انجام می‌شود. در حالی که اینها عبادت نیستند، بلکه بت‌پرستی، مراسم عجیب و غریب و آیین‌های منحرف هستند. هندوها با این مراسم و عبادت‌ها، به زعم خود، به خدایانشان نزدیک می‌شوند، کارهای نیک انجام می‌دهند و معتقدند که این اعمال در زندگی جدیدشان به آنها سود خواهد رساند. خداوند متعال در مورد وضعیت مشرکان چنین می‌فرماید:


«حال آنکه (این نیروها و اشیائی که به آنها شرک می‌ورزند) نه می‌توانند به آنان یاری رسانند و نه به خودشان یاری رسانند.»

(اعراف، 7/192)


هندوها دنیای بسیار تاریکی دارند.

آیین‌های خرافی، پرستش بت‌ها، اعمال منحرف، قربانی‌گاه‌ها و نذورات، لحظه به لحظه زندگی نزدیک به یک میلیارد انسان را فرا گرفته است. آنها را از لذت، آرامش و رستگاری ایمان به خدا محروم کرده و در تاریکی و اندوهی عمیق به بند کشیده‌اند.

یک هندو از بدو تولد تا زمان مرگ، در تمام طول زندگی خود، موظف به انجام مراسم خاصی است. یکی از معانی واژه هندو،

“تاریکی”

این عبارت به خوبی این دین خرافی را توصیف می کند.


هندوها بیش از صدها عید و جشن دارند.

با بررسی تک تک این اعیاد، با آداب و رسوم شگفت انگیزی مواجه می شویم. به عنوان مثال

“ناگا پانچامی”

عیدی به نام

“مار ابدیت”

این مراسم به نام خدای موهومی به نام … برگزار می‌شود. میلیون‌ها هندو، از جمله افراد تحصیل‌کرده، در این عید مجسمه‌های غول‌پیکر مار می‌سازند و به آن‌ها عبادت می‌کنند. ابتدا مجسمه‌های سنگی مار را با شیر می‌شویند و سپس به مارهای کبری زنده شیر و کیک می‌دهند.


“جشنواره گانشا چاتورتی”

خدایان ادعایی که نیمی انسان و نیمی حیوان به نظر می رسند.

گانهشا

این مراسم به خاطر گانشا است. در عید، مجسمه گانشا به ارتفاع هشت متر از خاک رس به خانه آورده می‌شود. به مدت دو تا ده روز به این مجسمه احترام گذاشته می‌شود. سپس این مجسمه با همراهی جمعیتی انبوه به دریا یا دریاچه‌ای انداخته می‌شود. نارگیل و توپ‌های کیک شیرین به بت تقدیم می‌شود.

(در متون به اصطلاح مقدس هندوها، به گانش جایگاه بسیار وسیعی داده شده است. گانش، بت هندو با سر فیل است. در باورهای خرافی هندوها، او پسر خدایان به اصطلاح شیوا و پارواتی است که جایگاه مهمی دارند. روزی پارواتی به اشتباه سر او را قطع می‌کند. سپس ناراحت شده و سر اولین موجود زنده‌ای را که می‌بیند، به جای سر گانش می‌گذارد و او را زنده می‌کند. همواره یک ظرف پر از شیرینی جلوی اوست. مردم به گانش شیر تقدیم می‌کنند.)

محبت و احترامی که هندوها به بت‌های خود ابراز می‌کنند، جهالتی از نوع شرک است که خداوند در آیات قرآن به آن اشاره کرده است.


رودخانه گانْج، مرکز آیین‌های انحرافی

در دین هندو

رودخانه گنگ

اهمیت بسیار زیادی دارد. اعتقاد بر این است که یک هندو با شستشو در رودخانه گنگ از تمام گناهان خود پاک می شود. به همین دلیل، هندوهای مسن وقت خود را در نزدیکی آب های آلوده رودخانه گنگ که سلامت انسان را به خطر می اندازد، می گذرانند.


چرا این رودخانه مقدس شمرده می شود؟


رودخانه چگونه گناه را از کسانی که در آن غسل می‌کنند، می‌زداید؟ آیا انسانی که مرتکب بزرگترین ستم‌های جهان شده است، صرفاً با ورود و خروج از آب این رودخانه، از نظر معنوی پاک محسوب می‌شود؟

هندوها ترجیح می‌دهند در مورد چنین سؤالاتی فکر نکنند، زیرا حتی یک لحظه تفکر هم پوچ بودن این باور را آشکار می‌کند.


نظام اجتماعی بی رحمانه در هند

اولین چیزی که در بدو ورود به خاک هند به چشم می‌خورد، فقر، نداری و گرسنگی است. زندگی روزمره غم‌انگیز، کثیف و افسرده‌کننده است. در همه جا گدایان، بی‌خانمان‌ها و فقیرانی دیده می‌شوند که از وضع و حالشان به سختی و تنگدستی‌شان پی می‌بریم. یکی از مهم‌ترین دلایل این فقر، نظام کاست ظالمانه‌ای است که بیش از ۳۰۰۰ سال در خاک هند حاکم بوده است (به عبارت دیگر، نظام جَتی).


کاست،

این یک نظام تبعیض اجتماعی وحشیانه است که از آریایی‌ها به جا مانده است، کسانی که در سال‌های ۲۵۰۰ تا ۱۵۰۰ قبل از میلاد، سرزمین‌های هند را اشغال کردند. آریایی‌ها در حین شکل‌گیری تمدن هندو، این نظام سلسله مراتبی اجتماعی را برای تداوم نظام برده‌داری موجود در میان هندوها بنا نهادند. بدین ترتیب، با جدا کردن جامعه خودشان که پوست روشن، قد بلند و بینی عقابی داشتند از مردم بومی سیاه پوست (موندا، داسیو و دراویدی‌ها)، پایه‌های نظام نژادپرستانه‌ای را در هند بنا نهادند که قرن‌ها ادامه یافت.


نظام طبقاتی

این سیستم، ریشه اصلی کشتارها، قتل‌ها، آتش‌سوزی‌ها، تجاوزها، بی‌عدالتی‌ها، درگیری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی در طول تاریخ در سرزمین هند است. علاوه بر این، این سیستم با متون به اصطلاح مقدس که توسط آریایی‌ها نگاشته شده و توسط همه هندوها مقدس شمرده می‌شود، به مردم تحمیل شده و به عنوان یک وظیفه دینی تلقی می‌گردد. به همین دلیل، نظام کاست در جامعه هند به شدت ریشه دوانده است و تاکنون هیچ تلاش اجتماعی یا حقوقی، فشار محلی یا بین‌المللی نتوانسته است آن را از بین ببرد.


سایر ادیان خاور دور



جینیسم: آیین خودآزاری

نظام اجتماعی سرکوبگر هندوئیسم که به طبقات بالا امتیازات فراوانی می‌داد و دیگران را به بردگی می‌کشاند، اعمال وحشیانه علیه زنان و قربانی کردن برای بت‌ها، همواره در طول تاریخ در بخش‌هایی از جامعه هند نارضایتی ایجاد کرده است. به همین دلیل، در طول زمان، جنبش‌های محلی متعددی در واکنش به هندوئیسم ظهور کردند. این جنبش‌ها بخش‌هایی از هندوئیسم را که موجب نارضایتی شده بود، کنار گذاشتند، برخی از اعمال آن را پذیرفتند و در عین حال، تعالیم جدیدی نیز به وجود آوردند.

به عنوان مثال، در قرن ششم قبل از میلاد

سیدهارتا گوتاما

توسط ‘ تاسیس شد

بودیسم

از دل هندوئیسم برآمد، اما در بسیاری از موارد با هندوئیسم تفاوت داشت. گوتاما در شکل‌دهی این دین نوظهور، نظام کاست را رد کرد، اما نوعی نظام سرکوب جدید را به شکل ریاضت‌کشی (رهبانیت) پیش‌بینی کرد. همچنین باورهای خرافی کارما و تناسخ را که اساس هندوئیسم را تشکیل می‌دادند، حفظ کرد.


جینیسم، دینی ملحد است که وجود مطلق خدا را انکار می‌کند.

مهم‌ترین ویژگی جَینیسم، این است که دینی آتئیستی است و وجود خالقی را که تمام جهان را از عدم آفریده است، انکار می‌کند. جَین‌ها (جَینیست‌ها) بر این باورند که جهان ابدی است و موجودات نه آغازی دارند و نه پایانی. به نظر آنان، تمام مواد و موجودات در جهان ابدی هستند و جهان با قوانین کیهانی خود عمل می‌کند. این تعریف، اساس فلسفه ماتریالیستی را نیز تشکیل می‌دهد که وجود خدا را انکار می‌کند و از قدیمی‌ترین اندیشه‌های تاریخ است. در قرن بیستم، این اندیشه ماتریالیستی با روش‌های علمی رد شد و اندیشه وجود ماده از ازل، با اثبات آفرینش جهان از عدم، به چالش کشیده شد.

مهبانگ

با این نظریه فروپاشید.



شینتوئیسم:


دین پرستش مردگان و طبیعت


شینتوئیسم، دین ملی ژاپن

شینتوئیسم، یک دین سنتی و خرافی مختص مردم ژاپن است. جوهره شینتوئیسم، پرستش طبیعت، مردگان و میلیون‌ها موجود مختلف است که به عنوان بت مورد پرستش قرار می‌گیرند.

شینتوئیسم،

از کهن‌ترین دوران تاریخ ژاپن وجود داشته و همواره در سنت‌ها، نگرش به جهان، پرستش‌ها و آیین‌های مردم بومی آنجا زنده بوده است.


بودیسم و کنفوسیوسیسم،

تاثیرات عمیقی بر فرهنگ ژاپن داشت. به ویژه، در نتیجه ارتباط ژاپنی ها با پادشاهی های شبه جزیره کره، نفوذ فرهنگی چین در ژاپن آغاز شد. تشویق شاهزادگان ژاپنی به بودیسم، افتتاح معابد بودایی و برگزاری مراسم احترام به بودا، باعث گسترش سریع این دین در جامعه در قرن های هفتم و هشتم شد. کنفوسیوسیسم نیز مانند بودیسم توسط امپراتوری ژاپن مورد حمایت قرار گرفت و به عنوان یک آموزه اخلاقی به مردم عرضه شد.

نبودن هرگونه اصل اخلاقی در شینتوئیسم، عامل مهمی در گسترش سریع کنفوسیوسیسم در این کشور بود. تأثیرات این دو دین خرافی بر جامعه، باعث شد که شینتوئیسم، که خود نیز دینی خرافی بود، به مرور زمان قدرت خود را از دست بدهد. مردم به جای معابد شینتو، به معابد بودایی روی آوردند و مردگان خود را با حضور راهبان بودایی سوزاندند.


شینتوئیسم، دین پرستش مردگان است.

شینتوها معتقدند که روح مردگان به یک

“کامی”

آنها معتقدند که مردگان در میان زندگان پرسه می‌زنند، در قبرهایشان می‌مانند، در شادی‌ها و غم‌های فرزندان و نوادگانشان شریک می‌شوند و مراقب آنها هستند. آنها با مردن، به اصطلاح، به قدرت‌های ماوراءالطبیعه دست یافته‌اند. این خرافه، شینتوئیست‌ها را به خلق افسانه‌هایی سوق داده است که هر انسان عاقلی را به تعجب وا می‌دارد. به باور آنها، مردگان رویدادهای طبیعی را اداره می‌کنند، تولد و مرگ را کنترل می‌کنند، برکت می‌آورند، باعث به وجود آمدن فصل‌ها می‌شوند و بلایا و قحطی‌ها را به وجود می‌آورند. به دلیل این درک منحرف، هر خانواده، هر روستا، هر قبیله و هر ملتی معتقد است که توسط “ارواح اجداد خود” محافظت می‌شود. برخی از کامی‌ها نیز معتقدند که به هر چیزی، از درختان و طبیعت گرفته تا ابزار و حتی قابلمه‌های آشپزخانه، جان بخشیده‌اند.



شمن‌باوری:


دین باستانی چین



شمن‌باوری

به عنوان قدیمی ترین دین در چین در نظر گرفته می شود.

این دین خرافی بر اساس این باور غلط استوار است که کاهنان شمن، که “کام” نامیده می شوند، با ارواح ارتباط برقرار می کنند و با قدرتی که ادعا می شود از این ارواح می گیرند، توانایی پیش بینی آینده، دفع شر، درمان بیماری ها، جن گیری، یافتن راه جاودانگی و طولانی کردن عمر را دارند.

شمنیسم تا ظهور کنفوسیوسیسم، مؤثرترین باور در جامعه چین بود. اما با پذیرش کنفوسیوسیسم در میان مردم و حمایت حکومت‌های وقت، نفوذ شمنیسم در جامعه کاهش یافت. شمنیسم و کنفوسیوسیسم کاملاً با یکدیگر متضادند.

کنفوسیوس‌گرایی

با وجود آنکه به نظر می‌رسد یک آموزه اخلاقی باشد، اما دینی باطل است که اعتقاد به خدا و آخرت را در بر ندارد. در حالی که باورهای شامانیستی به قدرت “شمن”ها، جادو، و تأثیرات خوب و بد ارواح بر انسان‌ها اهمیت زیادی می‌دهند، کنفوسیوس‌گرایی دیدگاهی کاملاً متضاد دارد. کنفوسیوس‌گرایان ارزش‌هایی مانند “منطق، واقعیت، نظم، کنترل، تعادل” را در اولویت قرار می‌دهند و شمن‌ها را به عنوان یک گروه برهم زننده نظم، نادان و آنارشیست می‌دانند. به همین دلیل، ظهور کنفوسیوس‌گرایی به معنای سقوط شامانیسم بود.

اما از بین رفتن شامانیسم به معنای ناپدید شدن خرافات، جادو و تلاش بیهوده برای جاودانگی دنیوی نبود. به ویژه، باور بیهوده به اینکه با برخی از مخلوط‌ها، فرمول‌ها، آیین‌ها و جادوها می‌توان از مرگ جلوگیری کرد، در میان چینی‌ها بسیار رایج بود. حمایت برخی از امپراتوران چین از این آیین‌های غیرمنطقی و منحرف، به ظهور یک دین خرافی جدید منجر شد. در قرن دوم میلادی، برخی از جریاناتی که به خرافات، ارتباط با ارواح، درمان با گیاهان و مخلوط‌های مختلف روی آورده بودند، حول رهبران شامان مختلف متحد شدند. این تفکر شبه فلسفی که در اعمال شامانیستی مانند جن‌گیری و تلاش‌های خیالی برای کشف فرمول جاودانگی به هم پیوسته بود،

“تائوئیسم”

تحت این نام به عموم عرضه شد.


شمن‌باوری،

شمنیسم نوعی بت‌پرستی است که در هزاره‌های قبل از میلاد در منطقه سیبری رواج یافت و توسط اقوام مختلف در آسیای میانه مورد پذیرش قرار گرفت. دو مفهوم اساسی در شمنیسم وجود دارد:

1.

باور بر این است که هر موجودی در طبیعت (سنگ، خاک، آب، درخت و غیره) دارای روح و اراده است و به همین دلیل باید با آنها ارتباط برقرار کرد.

2.

کسی که باور بر این است که توانسته این گفتگو را برقرار کند، عبارت است از:

“شمن”

است.

شمن،

آنها از طریق بخور دادن، نواختن طبل یا رقص با اجسام بی جان در طبیعت ارتباط برقرار می کنند، آنها را به روش خود متقاعد می کنند و به روش خود سعی در درمان بیماری های مختلف دارند.


پایه و اساس شمنیسم،

همانطور که در بالا ذکر شد، این باور به وجود روح و قدرت در موجودات بی جان در طبیعت است. به عنوان مثال، اعتقاد بر این است که باران توسط روحی در ابرها باریده می شود یا آتش توسط روحی در درون خود روشن و پایدار می ماند.


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز