– من لذت زندگی را از دست دادهام و با این فکر که به هر حال خواهم مرد، هیچ انگیزه ای برای انجام کاری ندارم. آیا می توانید به من کمک کنید؟
برادر/خواهر گرامی ما،
ما نمیدانیم چه عاملی شما را به این احساس رسانده است. شاید مصیبتها، بیماریها، فوت عزیزی، یا شاید هم مشکلاتی که نتوانستهاید از پس آن برآیید و احساس ناتوانی میکنید. احتمالاً ناامید شده و شور و شوق زندگی را از دست داده و دچار افسردگی شدهاید.
فرد افسرده، جهان و زندگی را به شدت منفینگرانه درک میکند. از آنجا که او واقعیتهای زندگی را نه آنگونه که هست، بلکه از دریچه روحیه بدبینانهاش ارزیابی میکند، افکار و تصمیماتش نمیتواند سالم باشد.
به عنوان مثال، کسی که یکی از عزیزانش را از دست داده است، در ابتدا ممکن است همه چیز برایش بی معنا به نظر برسد. ممکن است فکر کند همه چیز دروغ است و نسبت به زندگی بی علاقه شود.
همان شخص، با نیرویی که ایمان به او می بخشد، به مرگ از زاویه ای جدید نگاه می کند و با گذشت زمان و رهایی از افسردگی، می تواند خود و زندگی اش را از دریچه ای بسیار مثبت تر ببیند.
ما فکر میکنیم که شما هم ممکن است در چنین وضعیتی قرار داشته باشید. به همین دلیل، شما فقط پس از رسیدن به یک حالت روحی سالم میتوانید ارزیابی کنید که آیا تصمیمی که در مورد زندگی خود گرفتهاید واقعاً درست است یا خیر.
برای رهایی از حال و هوای فعلیتان، توصیههای ما به شما به شرح زیر است:
– هیچ مشکلی دائمی نیست.
مشکلات، اموری هستند که هر انسانی، از جمله پیامبران، در زمانهایی با آن مواجه میشود. هرچند شدت این مشکلات از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما هیچ انسانی از آن مصون نیست. حضرت بدیع الزمان این وضعیت را با این سخن موجز بیان میفرماید:
«ای انسان! شگفتانگیزترین حالتی که خالق حکیم در ذات تو نهاده است، این است که:»
بعضی وقتها نمیتوانی در این دنیا جا بگیری، مثل مردی که در زندان خفه شده باشد.
‘اوف، اوف!…’
با وجود اینکه از دنیا جای وسیعتری میخواهی، اما در یک ذره، یک کار، یک خاطره، یک دقیقه جا میگیری و مستقر میشوی. قلب و فکری که در دنیای بزرگ جا نمیشود، در آن ذره جا میگیرد. با شدیدترین احساساتت در آن لحظه، در آن خاطره پرسه میزنی.”
(لمعات، لمعه هفدهم)
این سختیها و مشکلات گاه و بیگاه، برای کسی که شور و شوق زندگی را از دست داده، به نظر میرسد که هرگز تمام نخواهند شد. در حالی که هیچ مشکلی و سختیای دائمی نیست، فقط کمی تلاش، همت و صبر لازم است.
همانطور که میلیون ها نفر با مشکلات خود دست و پنجه نرم می کنند، راه حل هایی می یابند و با تکیه بر قدرت صبر و توکل بر خدا از آن رهایی می یابند، شما نیز به اذن خدا از آن رهایی خواهید یافت.
همانطور که مولانا فرمودند
«ای دل، از هرچه رنجیده خاطرت، غمگین مباش، نه این دردها ماندگارند و نه این عمر.»
– برای زندگی پس از مرگ آماده شوید
فراموش نکنید که برای آمادگی برای زندگی پس از مرگ، به انرژی حیات نیاز دارید. زیرا مرگ فقط به معنای پایان وظایف ما در زندگی دنیوی است. پس از مرگ، حیاتی ابدی در انتظار ماست. باید برای این حیات ابدی آماده شد.
اساساً، تلاش در این زندگی دنیوی برای پاسخگویی به خالق متعال، رهایی از آتش جهنم و ورود به بهشت ضروری است.
همانطور که میدانیم، حضرت ایوب (ع) برای انجام هرچه بهتر وظایف بندگی خود، از خداوند سلامتی و عافیت طلبید.
همانطور که پیداست، اگر لذت زندگی وجود نداشته باشد، انتظار مرگ نه یک رهایی، بلکه یک ملال و ناامیدی ابدی است.
– دیدگاه خود را نسبت به مشکلی که با آن روبرو هستید، تغییر دهید.
یک واقعیت روانشناختی اثبات شده وجود دارد:
آنچه مردم را آزار میدهد، رویدادها و مشکلاتی که با آن مواجه میشوند نیست، بلکه معنای منفی است که به آن رویدادها میدهند.
برای این کار، به رنج هایی که کشیده اید از دریچه ای مثبت تر نگاه کنید و به آنها معنا ببخشید.
آیه شریفه نیز در این مورد به مردم بشارت می دهد:
«شاید شما از چیزی بدتان بیاید، در حالی که آن برای شما خیر است. و شاید شما چیزی را دوست داشته باشید، در حالی که آن برای شما شر است. خدا میداند، شما نمیدانید.»
(سوره بقره، آیه 216).
– رویدادهایی را که تجربه کردهاید، مجدداً ارزیابی کنید.
برای رهایی از این حالت روحی، ابتدا اتفاقاتی را که تجربه کردهاید، مجدداً ارزیابی کنید، آیا واقعاً به همان اندازه که شما احساس میکنید دردناک هستند؟
اگر این اتفاق برای یکی از دوستانتان بیفتد،
همین حالا آن حرفهایی را که میتوانید به او بگویید، با خودتان زمزمه کنید.
به این فکر کنید که چطور میتوانید به او تسلی بدهید و دستکم به اندازه او به خودتان هم رحم کنید.
– نحوه نگرش خود را تغییر دهید
احتمالاً در مورد خودتان،
“خیلی بدشانسم”
یا
“من بی ارزشم”
یا
“من لایق دوست داشته شدن نیستم”، “من موفق نیستم”
شما افکار منفی از این قبیل دارید.
اینها را تغییر دهید و سعی کنید با خودتان در صلح باشید.
– سرگرمی ها، فعالیت ها و علایق مورد علاقه خود را پیدا کنید.
علاوه بر این، اگر سرگرمیها، فعالیتها و علایق قدیمی دارید که قبلاً انجام میدادید و برایتان مفید بود، به سراغ آنها بروید. هر چیزی که شما را از افکار فعلیتان دور کند، برای شکستن چرخه افسردگی مفید است.
– هدفی داشته باشید که به زندگیتان معنا ببخشد
این می تواند یک هدف آموزشی باشد، یا یک خدمت داوطلبانه در یک بنیاد یا انجمن.
– هرگز ارتباط خود را با اطرافیانتان قطع نکنید.
ارتباط خود را با اقوام، دوستان، همسر و یا گروههای اجتماعی قطع نکنید و همواره در اجتماع حضور داشته باشید. زیرا فردی که شور و شوق زندگی را از دست میدهد، تمایل به دوری از مردم دارد. این امر او را به سمت بدبینی سوق داده و او را با صداهای منفی درونیاش تنها میگذارد.
سادهترین راه برای رهایی از صداهای درونی منفی، برقراری ارتباط با دیگران است.
به دیدار یکی از نزدیکان یا همسایگان خود بروید، با دوستی در جایی قهوه بنوشید. اگر هیچکدام از اینها نشد، به بقالی یا سوپرمارکت بروید و با مردم معاشرت کنید.
– به طور مکرر در طبیعت و فضاهای طبیعی به گشت و گذار بپردازید
با دوستان و نزدیکانتان به طور مکرر به طبیعت و فضاهای طبیعی سر بزنید. به ویژه در فصل بهار که سرشار از سرزندگی، جنب و جوش و آرامش است، از جنگل ها، باغ ها و پارک ها دیدن کنید.
– بسیار دعا کنید و به خدا، صاحب همه چیز، پناه ببرید.
خداوند دعا را برای همین قرار داده است؛ یعنی برای اینکه در مواقع ناامیدی به او پناه ببریم و از او یاری بخواهیم.
اگر بعد از یک یا دو هفته همچنان احساس خوبی نداشتید، توصیه میکنیم از یک روانشناس متخصص و متدین، درمان دریافت کنید.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها