
برادر/خواهر گرامی ما،
اول از همه، یک مسلمان باید به خوبی بداند که
“قلب، قرارگاه محبت الهی است.”
یعنی، فقط و فقط از آنِ خداست. اگر عشقهایی جز عشق به خدا آن قلب را تسخیر کرده باشد، آن قلب ویران شده، بی ارزش شده و به ارزانی فروخته شده است.
در انسان، احساسی است که حد و مرز ندارد.
صحبت؛
با دوست داشتن چند چیز محدود، قدرت انسان تمام نمیشود، و با عاشق شدن به چند چیز محدود، عشق انسان به پایان نمیرسد.
قلب انسان آنقدر ظرفیت دارد که می تواند همه چیز را در روی زمین، همه انسان ها و موجودات زنده را دوست بدارد، به شرط آنکه انسان دوست داشتن را بلد باشد.
در اینجا لازم است این سوال را بپرسیم:
– آیا در دنیا کسی یا چیزی وجود دارد که سزاوار این محبت بی حد و حصر و این عشق بی پایان باشد؟
اما آنچه با آن سخن میگوییم، ما را نمیشناسد، اگر میشناخت با ما سخن نمیگفت، و اگر سخن میگفت در سفر عمر همراهیمان نمیکرد؛ زیرا عمرش کوتاه است، و اگر عمرش طولانی هم بود، عمر ما کوتاه است.
روزی روزگاری مردی الاغی داشت، پالان نداشت، پالان خرید اما الاغ مرد؛ روزی روزگاری مردی کوزهای داشت، آب نداشت، آب پیدا کرد اما کوزه شکست.
دلبستگی های دنیوی،
وضعیت عشق های زودگذر درست به همین منوال است؛ سرانجام آن به ناامیدی و پشیمانی ختم می شود.
به همین دلیل، اشک کسانی که قلبهایشان را، که قرارگاه محبت الهی است، به اینگونه عشقها میسپارند، هرگز بازنمیایستد؛ و اینکه روح شعرها و ترانههایشان همواره از درد و ناله آکنده است، گواه بر این مدعاست.
خداوند صاحب کمال بی انتهاست.
رحمت، حکمت، علم و هزار و یک اسم او، کمال و زیبایی بی نهایتی را به او اختصاص داده است.
از آنجا که انسان عاشق زیبایی است و به او توانایی محبت بی نهایت داده شده است، پس تنها خداست که شایسته این محبت است.
همانطور که در عشق به خدا ذره ای از سختی های عشق های دنیوی وجود ندارد، او منبع خوشبختی های بی پایان است.
عشق به خدا محدود به زمان و دوره ای خاص نیست، زیرا این عشق جاودانه است.
هم با این عشق، عاشقان خدا جاودانه میشوند و به امکان دستیابی به عمر ابدی میرسند.
و به واسطه همین عشق است که دوستان حقیقی خدا، همانطور که در آخرت بهشت را تجربه میکنند، دنیای خود را نیز به نوعی به بهشت تبدیل میکنند.
ببینید قرآن کریم در این مورد چه روشنگری دارد:
«بدانید که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند. آنان کسانیاند که ایمان آورده و از نافرمانی خدا پرهیز میکنند. در دنیا و آخرت بشارت برای آنان است. سخن خدا تغییرناپذیر است. این است رستگاری بزرگ.»
(یونس، 62-64)
حال که حقیقت این است، پس در دنیای مسلمانان
“روز ولنتاین”
چنین روزی وجود ندارد؛ اگر معشوق خدا باشد، آن عشق در یک عمر نمیگنجد، ابدی و بیپایان است.
خب،
اگر قلب فقط متعلق به خداست، پس آیا نباید از دوست داشتن غیر خدا و چیزهای دیگر دست برداریم؟
البته دوست خواهیم داشت، اما به شرطی که مطابق رضای خدا باشد. اگر انسان همسرش را فقط به خاطر دنیای فانی دوست بدارد، چون زیبایی زودگذرش با گذشت زمان از بین میرود، ممکن است به سمت خیانت و ترک او گرایش پیدا کند، و اساساً این نوع روابط بر پایه منفعت است نه عشق.
اگر مردی همسرش را در دنیا و آخرت به عنوان رفیق خود دوست بدارد، حتی اگر در دنیا پیر و زشت شود، به این باور دارد که در نتیجه یک زندگی با ایمان، در بهشت سلطان حوریان خواهد بود و او را به همین صورت دوست دارد.
خوشا به حال کسانی که همسرشان را به خاطر خدا دوست دارند!
روز ولنتاین به دلیل آمیختن احساس عشق ناب با انگیزه های مادی، مورد استقبال قرار نمی گیرد. دغدغه فروشندگان گل، کیف، جواهرات و غیره، کسب سود اقتصادی از طریق این روز است. به نظر شما، در دنیای آنها، چقدر به این معنا که مردم در 14 فوریه یکدیگر را دوست بدارند، توجه می شود؟
از این هم دردناکتر این است که با ابداع روزهایی که هیچ اساسی در اسلام ندارند، جوانان به روابط نامشروع تشویق میشوند. به نام…
“عزیز”
از
“دوست”
حتی اگر گفته شود، فردی که با او ازدواج نکردهاید نامحرم است و به اشتراک گذاشتن احساسات و صمیمیت با او حرام است. وضعیت چنین افرادی…
“قرار عاشقانه”
که در دین ما معادل آن گناه است، منطقه ممنوعه ای که یک مسلمان هرگز نباید وارد آن شود.
این نوع رابطه را نه تنها اسلام حرام میداند، بلکه وجدان انسان هم آن را تأیید نمیکند. زیرا جوانی که اندکی شرف و عزت نفس دارد، هرگز با دختری که با افراد مختلف رابطه داشته، دوستی و پیوند عاطفی برقرار نخواهد کرد. اگر بگوییم جوانان به این رابطه حرام نیاز دارند،
“دوست داشتن اساسی ترین حق آنهاست.”
آیا با گفتن این جمله و توجیه عشق به عنوان پوششی برای این اشتباه، این عمل کثیف را که معده یک جوان با شرف را به هم می زند، نپذیرفته ایم؟
این را هم باید به خوبی بدانیم که،
خداوند از روی رحمتش، پاداش عبادت را در خود عبادت و کیفر گناه را در خود گناه قرار داده است.
یعنی همانطور که نتایج نیکوکاری و اعمال صالح در همین دنیا آشکار می شود، نتایج بد و گناهان نیز قبل از رفتن به جهنم در همین دنیا نمایان می گردد.
مثلاً، در عشق حرام، در روابط نامشروع و مشابه آن که دین ما آن را تأیید نمیکند، رنج حسادت وجود دارد؛ اگر معشوق به دیگری لبخند بزند، خوابها به کابوس تبدیل میشود؛ رنج عدم دریافت پاسخ وجود دارد، اگر بعد از مدتی رابطه قطع شود، تلفنها جواب داده نشود، جدایی پیش بیاید، عواقب وحشتناکی دارد که به بستری شدن و حتی خودکشی میرسد؛ رنج جدایی وجود دارد، به دلیل عدم امکان همیشگی با هم بودن، لذت اندک با هم بودن به تلخی و سختی جداییهای طولانی تبدیل میشود. حتی اگر حداکثر هفتهای 5 ساعت با هم باشند، در ماه 20 ساعت و در سال 240 ساعت میشود، یعنی 10 روز. 355 روز در سال به جدایی میگذرد، 10 روز با هم بودن یعنی این، مثل این است که به خاطر یک دانه انگور صد سیلی بخورند.
لازم به ذکر است که بسیاری به اشتباه
“چطور بدون شناخت ازدواج کنم، باید مدام همدیگر رو ببینیم”
بهانههایی از قبیل اینها، که به آن پناه میبرند، بنبست است؛ زیرا
به مقصد درست، از راه های اشتباه نمی توان رسید.
اینجا دنیاست و مال ما نیست، همانطور که ما صاحب هیچ عضوی از بدنمان نیستیم، صاحب دنیا هم نیستیم. به تعبیری.
اینجا مزرعه بابامون نیست؛ هر جور بخوایم نمیتونیم جولان بدیم.
ما از چگونگی دیدن چشم بیخبریم، در کارکرد قلبمان، در تصفیه خونمان ذرهای نقش نداریم، حتی از تربیت یک سلولمان هم عاجزیم. اگر فکر میکنیم با بدنی که از آن ما نیست، و با حرکتی برخلاف رضایت خداوندی که این بدن را تربیت و اداره میکند، به یک افسانه شاد و شیرین خواهیم رسید، پس در اشتباهیم. موارد طلاق گواه این مدعاست…
علاوه بر زیان این گناه در دنیا، در آخرت نیز…
تاوان خیانت در امانت
البته مجازاتی در پی خواهد داشت.
پس به جای آنکه عشق را با زیر پا گذاشتن حدود و با نادیده گرفتن قوانین و ممنوعیت های خداوند، خالق جهان و سلطان ازلی و ابدی، جستجو کنیم،
جستجو در چارچوب موازین اسلامی، در محدوده حلال.
ما مجبوریم. این روش امنتر است؛ به افراد اجازه میدهد تا بدون تظاهر و ریا، با صداقت و شفافیت، معیارها و شرایط مورد نظر خود را بیان کنند، تحت نظارت افرادی که تجربه زندگی جدی دارند.
نه تنها یک نهاد دنیوی، بلکه نهادی به نام خانواده تأسیس می شود که به یافتن دوست بهشتی نیز کمک می کند.
اگر هدف تشکیل خانواده وجود نداشته باشد، این (رابطه) هر چه که نامیده شود، پست و حقیر است.
یک وسیله لذتجویی مبتذل
همین است و بس.
کسی که چنین چیزی را تأیید یا حتی تشویق میکند.
“روز ولنتاین”
البته در جهان اسلام، این [عشق] ارزشی ندارد. زیرا مسلمان عاشق خداست، و این عشق آنقدر سطحی نیست که در یک روز بگنجد؛ و از آنجا که همسر و دیگر عزیزانش را هم به خاطر خدا دوست دارد، عشقش نمیتواند روزانه باشد، بلکه تا ابد ادامه خواهد داشت.
به طور خلاصه،
قلب یک مسلمان کاروانسرای رهگذران نیست.
عشق، قرارگاه محبت الهی است؛ چون عاشق خدای باقی است، عشقش جاودانه است و چون محبوبانش را برای خدا دوست دارد، از رنج عشق های زودگذر و فانی رهایی یافته است.
بله، مسلمان، منزلگاه ابدیاش بهشت است، به برکت ایمان و استقامتش، به برکت آگاهی از حلال و حرام و به برکت آگاهی از بندگیاش.
کسی است که دنیای خود را نیز به بهشت تبدیل می کند.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها