– در سایت شما دو حکم متناقض دیدم. در یکی نوشته شده که اگر مردی با همسرش زنا کند، قصاص لازم است، و در دیگری نوشته شده که این حلال است و قصاص لازم نیست. کدام درست است؟ چرا حرفهای متناقض میزنید؟ به کدام باور کنیم؟
– و خواهش میکنم مرا به سؤالات دیگری در این مورد ارجاع ندهید، من تمام سؤالات مربوط به این موضوع را از سایت شما خواندهام. موضوع لیان را هم خواندهام. حتی دوستی به درستی گفته بود که در آن صورت هرکس به دلخواه همسرش را میکشد، چه نیازی به چهار شاهد است، و همچنین مجازاتها باید توسط دولت اعمال شود. من از شما پاسخی قانعکننده در این مورد ندیدم.
– شما میگویید که شاهد لازم است و کشتن جایز نیست، اما در انتهای همان فتوا آمده است که چهار امام مذهب کشتن را حلال دانستهاند. من این تناقض را میپرسم.
– هرگز جایز نیست که کسی که به طور قطعی میداند همسر یا دخترش به طور نامشروع زندگی میکند، برای کشتن او یا واداشتن دیگران به کشتن او اقدام کند. مردی نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و به این مضمون از ایشان سؤال کرد:
“اگر به خانه بروم و ببینم همسرم با مردی زنا میکند و آن مرد را بکشم، چه میگویید؟” “چهار شاهد مرد میخواهم.” “اگر نتوانم پیدا کنم؟” “آنگاه قصاص را بر تو جاری میکنم.”
– اگر مردی وارد خانهاش شود و همسرش یا زنی از محارم خود را با مردی در حال زنا ببیند و آن مرد را بکشد، این برای او حلال است و قصاص بر او واجب نیست.
(الدر المختار، جلد سوم، صفحه ۱۹۷، جلد پنجم، صفحه ۳۹۷)
– این نظر حنبلیها، شافعیها و مالکیها نیز هست.
(المغني، VIII، ٣٣٢؛ المهذب، II، ٢٢٥؛ الشرح الكبير، IV، ٣٥٧.)
– اگر زن نیز به میل خود زنا کرده باشد، طبق نظر حنفیها و حنبلیها، شوهر میتواند هر دو را به قتل برساند.
برادر/خواهر گرامی ما،
ابتدا باید بگوییم که کشتن همسر و معشوقه در حین زنا توسط مردی که همسرش را در حال زنا دیده است، دو جنبه دارد: یکی از نظر احکام آخرت و دیگری از نظر احکام دنیوی.
حقوق آخرت، یعنی اینکه آیا شخص بر حق است یا نه، را خدا می داند. اگر بر حق باشد، حساب و کتابی در آخرت نخواهد داشت و مسئولیتی متوجه او نخواهد بود. اما اگر بر حق نباشد، حساب و کتاب و عذاب آخرت در انتظار اوست.
اما از نظر حقوقی، مردی که همسرش را در حین زنا به قتل میرساند، باید این موضوع را ثابت کند، در غیر این صورت به مجازات قتل محکوم میشود.
احکام شریعت بر اساس ظاهر صادر می شود.
تصمیم گیری بر اساس این است که آیا شخص حق دارد یا نه، آیا شهودی وجود دارند یا نه، و بر اساس آن حکم صادر می شود.
در اینجا، دو حکم متفاوت بر اساس این که آیا مردی که ادعا می کند همسرش را در حین زنا کشته است، می تواند این را ثابت کند یا نه، صادر شده است.
در مورد جزئیات:
– در اسلام، برای اثبات زنا، شهادت چهار شاهد لازم است. اما،
شهادت شوهر به منزله شهادت چهار شاهد است.
در این مورد
“لعن / نفرین”
اجرا می شود.
ترجمه آیات مربوطه به شرح زیر است:
«هر کس همسرش را به زنا متهم کند و جز خودش شاهدی نداشته باشد، شهادتش آن است که چهار بار به خدا قسم بخورد که راست میگوید، و بار پنجم بگوید:»
«اگر از دروغگویان است، لعنت خدا بر او باد.»
باید بگوید. اما در مورد زنی که به زنا متهم شده است؛ اگر چهار بار به نام خدا قسم بخورد که شوهرش دروغ میگوید، مجازات از او برداشته میشود. اما در بار پنجم،
اگر شوهرش راست میگوید، آرزو کند که خشم خدا بر او نازل شود.
خواهد شد.”
(نور، 24/6-9)
از این آیات چنین برمیآید که مردی که همسرش را در حال زنا میبیند، در مورد همسرش…
حکم، لعنت متقابل بین آنهاست.
در روایات مختلفی در مورد سبب نزول آیات فوق، به موضوع شهادت یک مرد به جای چهار شهادت و همچنین به موضوع سوگند لعان زن برای رهایی از مجازات حد اشاره شده است.
(نگاه کنید به: رازی، ماوردی، قرطبی، ابن عاشور، بخش مربوطه)
– آیا مردی می تواند کسی را که با همسرش زنا کرده است، به قتل برساند؟
در اینجا دو نظر از علما وجود دارد:
اولاً:
حکمی که به حضرت علی (ع) نسبت داده شده است:
روایت است که حضرت علی در پاسخ به سؤالی در این مورد فرمودند:
«اگر مردی همسرش را با مردی در حال زنا ببیند و چهار شاهد نیاورد و آن مرد را بکشد، او هم…»
-به عنوان قصاص-
کشته میشود. اگر ولیّ مقتول هم به این امر اقرار کند، نه قصاص و نه دیه بر قاتل لازم نیست.”
دوم:
حکمی که به عمر بن خطاب نسبت داده شده است:
روایت است که روزی حضرت عمر در حال صرف صبحانه بود که مردی با شمشیری خونآلود به سویش دوید و در کنارش نشست. ناگهان گروهی از مردم که به دنبال آن مرد میدویدند، از راه رسیدند و…
“ای امیرالمؤمنین! این مرد یکی از دوستان و نزدیکان ما را به قتل رسانده است.”
گفتند. حضرت عمر
“تو چی میگی؟”
پرسید. مرد جواب داد:
“ای امیرالمؤمنین! من”
(با شمشیرم)
دو ران همسرم
(دو پایش)
به میانشان شلیک کردم، اگر کسی آنجا بود، او را کشتم.”
گفت.پس از آن، حضرت عمر (رو به مردان مقتول کرد و فرمود):
“شما چه میگویید؟”
پرسید. مردها:
“بدون شک، وقتی این مرد شمشیرش را تکان داد،”
(مال ما)
مرد ما
(کمرش)
میانهی او و دو ران همسرش گیر افتاد.
گفتند. پس از آن حضرت عمر شمشیر مرد را از دستش گرفت و پس از کمی تکان دادن آن را به او بازگرداند و این را هم اضافه کرد:
“ببین، اگه اونا…”
(زناکاران، با همسر تو)
اگر آنها هم همین کار را انجام دهند، تو هم به کار خودت برگرد.
(یعنی، وقتی دوباره با چنین منظرهای روبرو شدی، باز هم میتوانی بکشی)
گفت.”
(مصطفی بن سعد دمشقی، مطالب أولي النهى، 6/42)
ابن قیم الجوزیه
به نظر میرسد که بین احکام حضرت عمر و حضرت علی تفاوتی وجود ندارد. برخی به دلیل سطحینگری در این احکام، به اشتباه تصور کردهاند که بین آنها تضادی وجود دارد. حقیقت این است که:
حکم حضرت علی بر اساس این قاعده فقهی است: اگر مردی ببیند که همسرش با مردی زنا کرده است، اما نتواند چهار شاهد بیاورد و آن مرد را بکشد، به عنوان قصاص، خودش کشته میشود (زیرا بر اساس آیات سوره نور، تنها راه حل در این مورد لعان است. کشتن مرد بدون انجام لعان، با این آیات مغایرت دارد).
دلیل اصلی صدور حکم قتل زانی توسط حضرت عمر چه بود؟
اعتراف ولی/اولیاء دم مقتول نیز شرط است.
در واقع، قاعدهای که دوستان ما آن را پذیرفتهاند، این است:
«اگر ولیّ مقتول به ارتکاب زنا اقرار کند، نه قصاص و نه دیه بر قاتل لازم نیست.»
(نگاه کنید به: زاد المعاد، 562-563)
یکی از علمای مشهور حنبلیان
ابن قدامه
اطلاعات فوق را ارائه کرده و فتوای مربوط به حضرت عمر را نیز آورده است.
به اعتراف ولی
متصل کرده است. سپس
«امام شافعی، امام ثور و ابن منذر»
بر اساس فتوای حضرت علی (ع)
“اگر مردی ببیند که همسرش با مردی زنا کرده است، ولی نتواند چهار شاهد بیاورد و آن مرد را بکشد، گربه اش به عنوان قصاص کشته می شود.”
پس از آنکه گفتند «حکمش را پذیرفتند»
“او هیچ کس را نمی شناسد که با این نظر مخالف باشد.”
همچنین اضافه کرد.
(نگاه کنید به: المغنی، 8/270)
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها