حکمت آفرینش آسمان ها و زمین در شش روز چیست؟

Göklerin ve yer küresinin altı günde yaratılışının hikmeti nedir?
جزئیات سوال

– ماهیت این شش روز چیست؟ آیا تفاوتی با روزهای ما دارد؟

– خداوند متعال (جل جلاله) صاحب “کن فیکون” است و هرچه بخواهد بلافاصله به وقوع می‌پیوندد. چرا جهان و کائنات را به یکباره نیافرید، همانطور که آدم (علیه السلام) را آفرید؟ حکمت آن چیست؟

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،

و در نهایت، این جهان شگفت‌انگیزی که ما می‌بینیم، پدیدار شد.

این حکمت در آفرینش او، در حوادثی که بر او گذشته نیز آشکار است. شب ناگهان زمین را فرا نگرفت؛ روز هم به یکباره نیامد. از شب به وقت سحر رسید و طلوع خورشید آن را به دنبال داشت. سپس با بالا آمدن تدریجی خورشید، وقت ظهر فرا رسید، و آن را وقت عصر مبارک به دنبال داشت و در نهایت غروب.

اگر روز ناگهان می‌آمد و شب به یکباره فرا می‌رسید، از چه سحری، چه ظهری و چه عصری می‌توانستیم سخن بگوییم؟

این حکمت در آفرینش، در عالم نباتات نیز حاکم است. در هسته، هنری الهی و حکمتی نهفته است. تمام برنامه ی درخت تنومند با قلم تقدیر در آن عالم کوچک ترسیم شده است. رمز ژنتیکی آن، دانشمندان را در شگفتی فرو برده و با اسرار عمیق خود، آنان را به عجز می کشاند.

رشد حکیمانه و منظم به سمت بالا، علی‌رغم جاذبه زمین. سپس رسیدن به مرحله نهال. مراحل رشد طولی و قطری و در نهایت گلدهی و میوه دهی… رشد و به کمال رسیدن هر میوه و جدا شدن هسته‌های سفت از آن میوه نرم نیز به صورت ناگهانی نبوده، بلکه در مراحل مختلف صورت می‌گیرد.

این فعالیت‌های شگفت‌انگیز که هر مرحله از آن با علم و حکمت به پیش می‌رود، زمین را با مناظر گوناگون پر می‌کند و اهل اندیشه را به تحسین این هنرهای الهی وا می‌دارد.

اگر جهان، قلمرو قدرت مطلق بود، این کائنات شگفت‌انگیز به جای شش روز، یعنی شش دوره، در یک لحظه آفریده می‌شد. درختان آن نیز در یک لحظه می‌روییدند و به شکل نهایی خود ظاهر می‌شدند. در آن صورت، آثار هنری الهی که در بالا برشمردیم، به وجود نمی‌آمدند.

جهان دانه ها در نیستی باقی می ماند، شکوفا شدن، رشد کردن و نهال شدن آنها تحقق نمی یافت.

بدون هسته‌ها، عالم تخم‌ها و نطفه‌ها نیز از نیستی رهایی نخواهند یافت و از آمدن به این عالم و به نمایش گذاشتن هنرهای الهی که در خود دارند، محروم خواهند ماند.

اگر نهال‌ها نبودند، نه نوزادان، نه بره‌ها و نه گوساله‌ها وجود نداشتند. هزاران اثر هنری از بین می‌رفت و صدها زیبایی ناپدید می‌شد.

آثار و نتایج افعال تربیتی و تدبیری به چشم نخواهد خورد، بلکه فقط ثمرات و دستاوردهای افعال ابداع و اختراع در عالم جلوه گر خواهد شد.

حکمت الهی بر آن نشد و به جای آنکه جهان را در یک لحظه بیافریند، تقدیر فرمود تا آن را در شش دوره بنا کند.

در قرآن کریم آمده است که آسمان‌ها و زمین، یعنی جهان هستی، در شش (۶) روز آفریده شده‌اند. ما آفرینش در شش روز را به عنوان شش دوره درک می‌کنیم.

همانطور که انسان در شش مرحله در رحم مادر آفریده می‌شود و در دنیا و برزخ شش دوره را می‌گذراند، یک روز هم با گذراندن شش دوره و مرحله به روز دیگر می‌رسد. حتی می‌توان گفت که هر چیزی شش دوره را طی می‌کند.

آفرینش نخستین، روز و دورهٔ اول.

آفرینش حضرت آدم (ع) در روز دوم و در دوره دوم صورت گرفت.

روز سوم و دوره بعثت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم).

ویرانی جهان در آغاز رستاخیز، روز چهارم و دوره چهارم.

پایان کامل این دنیای امتحان با قیامت، روز و دوره پنجم است.

فاصله بین قیامت دنیا تا روز رستاخیز، روز ششم و دوره ششم است.

بنابراین، شش (۶) روز، زمان، دوره و عصری را در بر می‌گیرد که از ابتدای پیدایش و آفرینش جهان تا روز قیامت را شامل می‌شود.

اگر تمام زمان‌ها را به صورت یک ساعت هفتگی در نظر بگیریم، شش روز از این ساعت در این جهان سپری می‌شود. روز هفتم آن نیز از بهار قیامت تا ابدیت ادامه خواهد داشت.

آیات مربوط به آفرینش جهان در شش روز و تفسیری متفاوت از آن را می توان به صورت زیر بیان کرد:

هنگامی که خداوند متعال اراده فرمود تا جهان را بیافریند، با اظهار قدرت بی‌پایان خود، انرژی‌ای با مقیاس نامعلوم به وجود آورد و آن انرژی به مرور زمان متراکم شد و به حالت گازی درآمد و سپس متراکم شده و به حالت جامد امروزی خود رسید. کره زمین در دو دوره زمین‌شناسی شکل گرفته و سپس منابع موجود در آن مشخص شده و بر اساس طرح، در چهار دوره زمین‌شناسی شکل گرفته و به حالت امروزی خود رسیده است. زیرا کلمه موجود در آیه به معنای دوره‌ای طولانی است که آغاز و پایان آن به طور قطعی مشخص نیست (…) آسمان‌ها به همراه کره زمین در دو دوره طولانی به هفت لایه تبدیل شده‌اند. زیرا همه در حالت گازی بودند. متراکم شدن و جامد شدن همه با هم در دو دوره صورت گرفته است.

بر اساس تحلیل جمله اول، معنای آن این است که زمین را در دو روز آفرید. از آنجا که در زمان آفرینش زمین، “روز” به معنای امروزی وجود نداشته است، “یوم” (روز) به معنای زمان مطلق، یعنی دو نوبت است، و خدا داناتر است.

به موجب این آیه، روزی که زمین از آسمان جدا شد،

همانطور که فرمودند، روزی است که زمین به وجود آمد، یعنی پوسته زمین به صورت لایه‌ای شروع به شکل‌گیری کرد. بر اساس تفسیر دوم، معنای آن این است که زمین در دو روز آفریده شد. به این ترتیب، تعداد روزهایی که زمین در آن آفریده شده است، بیان نشده است، بلکه حالت وجود آن در دو روز پس از آفرینش بیان شده است، که این همان نوبت دو روزی است که سال را به دو نیمه تقسیم می‌کند. زیرا زمین برای گردش و چرخش در این دو زمان آفریده شده است.

کوهها، پوسته زمین را همچون میخهایی به بستر آن فرو میبرند. این، استیناف است، نه اشاره به فعل، زیرا فصل وجود دارد. و در آن برکاتی آفرید. در زمین، منابع خیر و برکت، آبها، معادن، و گیاهان و جانوران با قدرت رویش و نمو، منابع فیض و برکت را به وجود آورد. یعنی باران و دیگر محصولات مورد نیاز گیاهان و جانوران را به مقدار و تعداد معین کرده و در زمین قرار داد. یعنی همه اینها را در چهار روز آفرید. یا در چهار روز به وجود آورد. با احتساب دو روز قبلی، که در آن هم، به همان صورت که در موارد دیگر نشان دادیم، دو معنا وجود دارد. نوبت آفرینش معادن و کوهها، نوبت آفرینش گیاهان و جانوران که با دو روز قبلی، چهار روز میشود. و معنای دیگر آن، حالت بودن است، که چهار فصل را نشان میدهد، به این ترتیب دو روز قبلی در اینجا هم شامل میشود. به نظر فهم ناقص من، این معنا در اینجا از معنای دیگر برجسته تر و با جریان عبارت هماهنگ تر است. زیرا برکات و روزی زمین هر سال در این چهار فصل به دست می آید. تعداد و مقدار و شکل آن در این چهار فصل مشخص میشود، به همین دلیل، اتصال آن به “و” و افعال آن هم میتواند همین معنا را برساند. و با این معنا، این قید هم روشن میشود: چهار روز، زیرا روزی همه کسانی که در هر جا روزی میخواهند، در این چهار فصل به دست می آید، هرچند روزیها مساوی نباشند، ولی روزها مساوی اند. چهار فصل برای همه چهار است. در اینجا، عدم تعلق “ی” به آن و به معنای “کسانی که سؤال میکنند” هم قابل تصور است.

اکنون اصل مطلب این است که با صعود به آسمان‌ها، به اختصار فرمان داده شد که در دو روز، هفت آسمان را به طور کامل و محکم آفرید. یکی از این دو روز، روز آفرینش ماده اولیه قبل از آفرینش زمین است و دیگری روز شکل‌گیری اجسام است که به موجب سوره اعراف، دو روز از شش روز را تشکیل می‌دهد. یا یکی قبل از آفرینش زمین و دیگری بعد از آفرینش زمین است. زیرا آفرینش بعضی از اجرام آسمانی مانند ماه، زهره و عطارد بعد از آفرینش زمین است.

به نظر حقیر، این دو روز، احتمالاً یکی از آسمان‌ها به دنیا و دیگری به آخرت تعلق دارد. خداوند متعال این دو را به این صورت محکم و کامل آفرید و در هر آسمان، فرمان خود را وحی فرمود. به فرشتگان هر آسمان نیز دستور داد تا امور مربوط به آنجا را به انجام رسانند، و این نیز از جمله “تکمیل” است. از آنجا که با ظهور و اتمام همه اینها، دلایل قدرت خالق متعال آشکار و هویدا شد، در این نقطه از “غیاب” (سوم شخص مفرد) به “تکلم” (اول شخص) بازگشت می‌شود، و ما آسمان دنیا را با مصباح‌ها، یعنی چراغ‌های درخشان، زینت دادیم و آراستیم.

و ما آن را محفوظ داشتیم. شیاطین به آن دسترسی ندارند. این تقدیر آن خدای عزیز و داناست.

نمونه‌ای از هماهنگی بین قرآن و علم مدرن، موضوع عمر جهان است: کیهان‌شناسان عمر جهان را محاسبه کرده‌اند. در قرآن نیز آمده است که تمام جهان در شش روز آفریده شده است. در نگاه اول، این دو بازه زمانی متفاوت به نظر می‌رسند، اما در واقع هماهنگی شگفت‌انگیزی بین آنها وجود دارد. در واقع، هر دو عددی که در مورد عمر جهان در دست داریم، درست است. یعنی جهان، همانطور که در قرآن آمده است، در شش روز آفریده شده است و این مدت با نحوه درک ما از زمان مطابقت دارد.

او (آلبرت اینشتین) پیشنهاد کرد که زمان نسبی است و ضریب جریان زمان بسته به مکان، سرعت فرد در حال سفر و نیروی جاذبه در آن لحظه تغییر می‌کند. مدت زمان آفرینش جهان که در هفت آیه مختلف قرآن ذکر شده است، با در نظر گرفتن این تفاوت‌ها در ضریب جریان زمان، با تخمین‌های دانشمندان همخوانی قابل توجهی دارد. می‌توانیم آن را به عنوان آنچه در قرآن آمده است نیز در نظر بگیریم. زیرا با در نظر گرفتن نسبیت زمان، فقط یک بازه زمانی 24 ساعته را که در شرایط فعلی و بر روی زمین درک می‌شود، بیان می‌کند. اما در جای دیگر جهان، در زمان و شرایط دیگر، یک بازه زمانی بسیار طولانی‌تر است. در واقع، کلمه “ستة أیام” (شش روز) در این آیات (سوره سجده، 4؛ سوره یونس، 3؛ سوره هود، 7؛ سوره فرقان، 59؛ سوره حدید، 4؛ سوره قاف، 38؛ سوره اعراف، 54) علاوه بر معنای “روز”، معانی دیگری نیز دارد.

در دوران ابتدایی جهان، زمان با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه ما امروزه به آن عادت داریم، جریان داشته است. دلیل آن این است که در لحظه انفجار بزرگ، جهان در نقطه ای بسیار کوچک فشرده شده بود. از آن زمان تاکنون، انبساط جهان و کشش حجم آن، مرزهای جهان را به میلیاردها سال نوری دورتر برده است. در واقع، کشش فضا از زمان انفجار بزرگ، تأثیر بسیار مهمی بر ساعت جهان داشته است.

زمان‌سنج جهانی، سرعت جریان زمان را بارها کند کرده است. در زمان پیدایش جهان، ضریب جریان زمان جهانی – آن‌گونه که امروزه درک می‌شود – میلیون‌ها بار بزرگ‌تر بود، یعنی زمان با سرعت بیشتری می‌گذشت. بنابراین، در حالی که ما در زمین میلیون‌ها دقیقه را سپری می‌کنیم، برای زمان‌سنج جهانی فقط یک دقیقه گذشته است.

با در نظر گرفتن نسبیت زمان، این مقدار معادل 6 میلیون ضرب در میلیون (تریلیون) روز است. زیرا زمان در مقیاس کیهانی، میلیون‌ها بار سریع‌تر از زمان در مقیاس زمینی می‌گذرد. تعداد سال‌هایی که معادل 6 تریلیون روز است، تقریباً 16.427.000.000 سال است. این رقم در محدوده تخمینی سن فعلی جهان قرار دارد.

۶.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ روز / ۳۶۵.۲۵ = سال

از سوی دیگر، هر یک از شش روز آفرینش با زمان‌های متفاوتی مطابقت دارد. دلیل این امر، کاهش ضریب جریان زمان به صورت معکوس با انبساط جهان است. از زمان بیگ بنگ، هر بار که اندازه جهان دو برابر شده، ضریب جریان زمان به نصف کاهش یافته است. با بزرگتر شدن جهان، سرعت دو برابر شدن جهان نیز به طور فزاینده‌ای کند شده است. این میزان انبساط، یک واقعیت علمی است که در کتاب‌های درسی شرح داده شده و در سراسر جهان به طور گسترده‌ای شناخته شده است.

* از لحظه آغاز زمان، آفرینش 24 ساعت به طول انجامیده است. اما این مدت زمان، معادل 8.000.000.000 سال به مقیاس زمانی ما در زمین است.

* خلقت در ۲۴ ساعت به طول انجامید. اما این، با درک ما، به اندازه نصف روز قبل طول کشید. یعنی ۴.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ سال.

(مدت زمان آن) نیز نصف روز دوم، یعنی روز قبل از آن، بوده است. به عبارتی 2.000.000.000 سال.

۱٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ سال

پانصد میلیون سال

۲۵۰٬۰۰۰٬۰۰۰ سال طول کشید.

شش روز آفرینش، یعنی شش دوره، هنگامی که بر حسب زمان زمینی جمع شوند، سال را به دست می دهند. این رقم با تخمین های امروزی همخوانی زیادی دارد.

این نتایج، حقایقی است که علم قرن بیست و یکم به اثبات رسانده است. این هماهنگی بین قرآن و علم، یکی از معجزات و دلایل وحی بودن قرآن از جانب خداوند متعال، دانای مطلق و خالق همه چیز است.


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

نظرات

منظور من آفرینش موجودات به ترتیب است…

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

همان سوال را پرسیدم، جواب داده شد، خدا از او راضی باشد، ان شاءالله تا ابد، خیلی خوب بود.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

یک جنبه از سؤال بی‌پاسخ مانده است: خداوند متعال اگر می‌خواست، می‌توانست جهان را به صورت نهایی‌اش (قبل از آمدن آدم علیه السلام به دنیا) بیافریند و مراحل مورد بحث شما بعد از آن شروع می‌شد. حال که اینگونه نشده، حکمت آن چیست؟ یا اینکه اشتباهی در تفکر من وجود دارد؟

با تشکر، سلام و دعا، سردار مرمي

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

در واقع، قبل از حضرت آدم علیه السلام هم دنیا وجود داشت و در آن جن ها زندگی می کردند.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

همانطور که هسته یک درخت به کمال می‌رسد، ابتدا شاخه‌های آن درخت، سپس برگ‌هایش، سپس گل‌هایش و در آخر میوه‌هایش آفریده می‌شوند. نمی‌توان ابتدا میوه را تصور کرد و سپس شاخه‌ها و برگ‌ها را.

عناصر، شاخه‌های این جهان هستی به مثابه درختی عظیم، ابتدا آفریده شدند، سپس گیاهان که برگ‌های آن هستند، سپس حیوانات که گل‌های آن هستند و در آخر انسان که میوه آن است، آفریده شد.

همانطور که ابتدا ساختمان، ابزار و ادوات یک کارخانه آماده می‌شود و سپس از آن کارخانه محصولات تولید می‌شود، در این جهان نیز پس از آماده‌سازی ساختمان، ابزار و ادوات این کارخانه، زیباترین محصول آن یعنی انسان آفریده شده است.

خداوند متعال، که به یک زبان تمام طعم‌ها را چشاند، به یک چشم تمام رنگ‌ها را نشان داد، به یک گوش تمام صداها را شنوا کرد و در هر چیز هزاران حکمت و مصلحت نهاد، در آفرینش جهان به این صورت نیز حکمت‌ها و مصلحت‌های بی‌شماری نهاده است. بر ماست که این حکمت‌ها را جستجو کنیم و با گفتن «الله اکبر» شگفتی خود را ابراز نموده و به سجده درآییم.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

خداوند متعال از شما راضی باشد، ان شاءالله.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

با توجه به روایات موجود در این زمینه:

1- هنگامی که هیچ مخلوقی وجود نداشت، خدا موجود بود.

۲- خداوند ابتدا آب را آفرید، سپس عرش، قلم و کرسی را.

3- سپس آسمان‌ها و زمین را آفرید.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

به نظر من، اگر خدا برای اثبات قدرتش، جهان را در یک لحظه خلق می‌کرد، و انسان‌ها را در نهایت کمال و زیبایی می‌آفرید، آیا این بهتر بود؟ خدا که نیازی به اثبات قدرتش به روشی که ما می‌فهمیم ندارد. من هم مدتی اینطور فکر می‌کردم، بعد کتابی در مورد آفرینش جهان خواندم و از این ایده دست کشیدم. جهان ما آنقدر زیبا آفریده شده است. لازم نیست همه چیز فوق‌العاده باشد. مثلاً در بازی‌ها، هرچه نقص‌ها بیشتر باشد، بازی باکیفیت‌تر می‌شود.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

به لطف شما بهره بردم، خدا از شما راضی باشد.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

خداوند از شما راضی باشد.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

همانطور که می‌دانید، یک آیه معانی متعددی دارد. یکی از این معانی را می‌توان به عنوان آفرینش تدریجی عوالم هستی درک کرد. چنانچه آفرینش انسان در رحم مادر و مراحل زندگی او در دنیا به صورت تدریجی است، همین امر در مورد جهان هستی نیز صادق است.

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

آیا می توانیم این 6 دوره را به ترتیب به عنوان آفرینش توصیف کنیم؟

با سلام و دعا…

برای نظر دادن، وارد شوید یا عضو شوید.

آخرین سوالات

سوال روز