برادر/خواهر گرامی ما،
چنین شخصی،
اولاً، او باید به طور کامل به اسلام عمل کند و شخصیتی نمونه باشد که در هر کار، هر رفتار و هر حالتش مورد سرمشق قرار گیرد.
به نظر ما، مهمترین صفتی که این انسان نمونه باید داشته باشد.
مهربانی
هستیم. ما، هنگامی که به دنیا آمدیم،
«امتی امتی»
ما امت پیامبری هستیم که فرمود:
“مادرم”
قبل از اینکه بگویم
«امت من»
آنکه می گوید؛ فرزندانم، نوه هایم و…
«امت من»
امت پیامبری (صلی الله علیه و آله و سلم) که چنین فرمود.
این
«امت من»
در این فریاد، سهم اعظم به این عصر وحشتناک، عصر آخرالزمان، تعلق میگیرد… پدری همه فرزندانش را دوست دارد، اما آن فرزندی را که بیمار است و با مرگ دست و پنجه نرم میکند، بیشتر به یاد میآورد. قلبش برای او بیشتر میتپد. این است…
«امت من»
از فریاد او، ما به ناچار باید سهم بزرگی را که به عصر ما رسیده است، به خوبی ارزیابی کنیم. چگونه؟ با احساس رنج و عذابی که گناهان و سرکشی های امت او (ص) در قلب ما بر جای می گذارد.
نباید عصیان و کفر را با هم اشتباه گرفت. واژههای عصیان و گناه برای مؤمنان به کار میرود. از کفر و شرک کافر سخن به میان میآید، نه از عصیان او. اصلاً تاریکی کفر که ایمان را از خود دور میکند، هرگونه رنگ تیره را میپوشاند و به چشم نمیآید.
از آنجا که گناه و عصیان برای مسلمان مطرح است… پس کسی که مرتکب اینها میشود، صفت امت بودن برای پیامبرمان (ص) را از دست نمیدهد. این صفت فقط با انکار از بین میرود.
آیا نباید در این نقطه به این شکل فکر کنیم؟
اگر پیامبر ما (ص) امروز زنده بودند، با این امت نافرمان چگونه رفتار میکردند؟
آیا آنان را از حضور خود طرد میکرد، یا به درمانشان میپرداخت؟ آیا آنان را رد میکرد، یا به آنان پند و اندرز میداد؟ آگاهی از این امر بر هر مسلمانی، به ویژه کسانی که مدعی خدمت به اسلام هستند، واجب است…
دو شاخه از ابلاغیه
«تبشیر»
و
«تنزیر»؛
یعنی
“بشارت با سعادت”
و
“ارعاب با عذاب”
باید با هم کار کرد، با هم به کار پرداخت، اما در حد و اندازه. در هر دو صورت، زیادهروی قلب را میآزارد. ترس بیش از حد به ناامیدی میانجامد و امیدواری بیش از حد به تنبلی و گناه.
اما مردی که میخواهد به انسان عصر حاضر یاری رساند، باید از هرگونه تصورات غلط و تخریبهای زمانه به دور باشد. باید از باتلاق بیرون بیاید تا بتواند دست به دست دیگران بدهد. این کار در لجنزار انجام نمیشود… این کار، شاید بدون علم باشد؛ ما ندانستههایمان را میآموزیم و به مخاطبمان منتقل میکنیم. یا او را نزد دانشمندی میبریم. اما این کار، هرگز بدون شفقت نخواهد بود.
آنکه دردی حس نکند، به فریاد رسی نتواند.
بیمهری، بیتلاشی میآورد.
بیرحم، بیمروت میشود.
تا زمانی که مخاطبمان را با شفقت مادرانه در آغوش نگیریم، نمیتوانیم به او شیر بدهیم. اما کشتن او را میتوانیم از فاصلهای بسیار دور هم انجام دهیم.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها