– چطور چیزی که مغز را نابود میکند، میتواند پیشرفت محسوب شود؟
برادر/خواهر گرامی ما،
حالاتی مانند ترس، غم و اندوه، به شرطی که از حد اعتدال خارج نشوند.
هم به لذت بردن از زندگی کمک میکند و هم به سلامت قلب بیولوژیکی. متخصصان میگویند قلبی که همواره سرشار از شادی است، نسبت به قلبی که با غم و اندوه و سختیها دست و پنجه نرم کرده، خطر سکته، نارسایی و بحران قلبی بسیار کمتری دارد.
ترس از خدا با ترسهای دیگر فرق دارد.
لذت و سروری که در ضمیر ناخودآگاه کسی که از خدا میترسد وجود دارد، از این روست که ترسها به خاطر زیانهایی که به بار میآورند، به وجود میآیند. منشأ ترسها، زیانهای مورد انتظار است. حال آنکه،
ترس از خدا
، خود به تنهایی عاملی دفعکننده است. زیرا مؤمن از خدا میترسد. مؤمن با آگاهی از ایمان میداند که ترس از خدا در وجودش، او را از ترسهای آخرت نجات داده و از زیانها مصون میدارد.
این آگاهی از ایمان، ترس از خدا را در مؤمن به عشق به خدا تبدیل میکند و لذتهای وصفناپذیری به ارمغان میآورد. زیرا در این ترس، رضایت خدا، خشنودی او، بخشش او و پاداش او نهفته است. گفتهاند: «یک ترس، هزار شادی به همراه دارد.» چه کسی از ترسی که کلید بهشت است، بدش میآید؟!
در اصل، هر مؤمن
«به جمال خدا عشق میورزد و از جلالش میترسد.»
قدرت، عظمت و عزت خداوند،
قهار
و
جبار
وقتی نامهایی که جلال و عظمت را بیان میکنند به ذهن میرسد، در دل ترس و هراسی پدید میآید. این ترس و هراس وظیفهای از وظایف قلب و در نتیجه عبادتی است. به همین ترتیب، انسان رحمت، کرم و بخشش خدا را…
رحمان، رحیم، کریم، غفار، رزاق
وقتی به نامهای جمالی او میاندیشد، در قلبش احساس محبتی پدید میآید. دوست داشتن این جمالها نیز وظیفه و عبادتی از سوی قلب است. دوست داشتن خدا و ترس از او، شبیه به دوست داشتن یا ترس از مخلوقات نیست. اینها هر کدام حد و اندازهای دارند.
همانطور که در آیه شریفه به صراحت بیان شده است، میزان محبت، پیروی از حضرت محمد (ص) حبیب اوست.
بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید.»
(خواب).
تا آنکه خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد. زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
(آل عمران، ٣:٣١)
بنابراین، مقیاس محبت، عمل صالح و پیروی از رسول خداست.
به همین ترتیب، میزان ترس
همانا تقوا است.
پرهیز از حرام، ترس از شرک، و دل نبستن به مخلوقات است. پس عارفان، هم عمل صالح را دوست دارند و هم تقوا را. همانطور که عبادت را با رغبت انجام میدهند، از حرامها نیز با میل و رغبت دوری میگزینند.
در این مورد، این سخنان حضرت بدیع الزمان باید راهنمای ما باشد:
“آری، عارف بالله از عجز و از مهابت الله لذت میبرد (از ترس خدا لذت میبرد).”
آری، در تقوا (ترس از خدا) لذتی است. اگر کودکی یک ساله عقل داشته باشد و از او سؤال شود:
‘لذت بخش ترین و شیرین ترین حالت چیست؟’
شاید بگوید:
‘حالتی است که در آن ناتوانی و ضعف خود را درک کرده و از ترس سیلی مهربانانه مادرم، باز هم به آغوش پرمهر او پناه میبرم.’
حال آنکه تمام مهربانیهای مادران، فقط جلوهای از رحمت الهی است. از این رو، انسانهای کامل در ناتوانی و ترس از خدا چنان لذتی یافتهاند که به شدت از قدرت و توانایی خود بیزاری جسته و با ناتوانی به خدا پناه بردهاند. ناتوانی و ترس را شفیع خود قرار دادهاند.
(نگاه کنید به: سخنان، سخن هفتم)
یک کودک،
“گریختن از سیلی مهربانانه مادر و باز هم پناه بردن به آغوش او”
با این مثال، به مؤمنان آموخته میشود که از خشم خدا بترسند و در عین حال به رحمت او پناه ببرند. همچنین با همین مثال، این نکته روشن میشود که مؤمن با دوری از حرام به حلال میرسد و با زندگی در دایره تقوا به عمل صالح دست مییابد.
پرهیزگاری
،
فرار انسان از جهنم،
عمل صالح
اگر جهاد به عنوان دویدن به سوی بهشت در نظر گرفته شود، هر دو بنده را به پروردگارش میرسانند و رضایت او را جلب میکنند.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها