آیا هر دعای کسی که ذکر “یا لطیف” را بگوید، مستجاب می‌شود؟

جزئیات سوال

– در مورد این که با ذکر 16.641 بار “یا لطیف” هر دعایی مستجاب می‌شود، صحبت‌هایی وجود دارد. آیا می‌توانید در این مورد به طور مفصل توضیح دهید؟

– آیا در منابع مرتبط با موضوع، به چنین وضعیتی اشاره شده است؟

– اگه هست، میشه لطفا نحوه انجامش رو توضیح بدید؟

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،

– خداوند از ما می‌خواهد که با نام‌های او دعا کنیم و

«زیباترین نام‌ها از آنِ خداست. او را با آن نام‌های زیبا بخوانید…»


(اعراف، 7/180)

بفرمایید.

بنابراین، هر نامی از نام‌های خداوند که باشد، دعا کردن با آن نام ثواب بزرگی دارد.

اما

ما نتوانستیم اطلاعاتی را در منابع معتبر در مورد موضوع مورد نظر پیدا کنیم.

– راز عدد ۱۶.۶۴۱ که کشف شده است، در این است:


«لطیف»

ارزش ابجدی نام او 129 است. عدد 16.641 مورد نظر، حاصل ضرب 129 در 129 است.

به نظر ما این عدد بسیار بزرگی است و به خاطر سپردن این تعداد ذکر بسیار دشوار است. به همین دلیل، به جای آن، این اسم را در جایی…

129 بار کشیدن

ممکن است مناسب‌تر باشد. در صورت وجود وقت کافی، می‌توان این عدد ۱۲۹ را چند بار دیگر تکرار کرد.

– به نظر ما، این حکم که با ذکر آیه یا نامی از نام‌های خدا، دعا حتماً مستجاب می‌شود، درست نیست. زیرا…

هرچند دعا کردن شرایطی دارد، اما تصمیم نهایی با خداست.

به طور قطع به مقبولیت یک دعا یا تحقق یک امر چشم دوختن، –

حتی در صورت تحقق شرایط زمان، مکان و غیره –

اشتباه است. زیرا در این صورت

“جبرگرایی”

در این صورت، نوعی جبر علی و معلولی حاکم می شود و اراده خداوند نادیده گرفته می شود.

تعمیم دادن وقایعی که در آیات و احادیث نیامده، اما با تجربیات برخی از صالحان و عارفان ثابت شده است، کار درستی نیست.

اینکه بگوییم همه دعاهای اولیا مستجاب است، یا

لطیف

اینکه فکر کنیم دعا کردن به واسطه نام او قطعا مستجاب می شود، قطعا درست نیست.


«وظیفه ما دعا، عبادت و بندگی است؛ اما قبول کردن یا نکردن آن، کار خداست. ما وظیفه خود را انجام می‌دهیم و در کار خدا دخالت نمی‌کنیم…»

در این زمینه، امام غزالی، شافعی، سهیلی و علمای مشابه، داستان هایی از برخی دعاهای مقبول را که تجربه کرده اند، آورده اند.

در اینجا بخشی از یک داستان طولانی قرار دارد.

«لطیف»

با نوشتن خلاصه ای از یک دعای مقبول که نام او نیز در آن باشد.

“پایانش مشک”

امیدواریم به نتیجه برسیم:

گفته می شود که منصور، خلیفه عباسی، در حال طواف در حج بود که مردی…

«خدایا! ظلم و فساد همه جا را فرا گرفته است، در دریا و خشکی…»

آنچه را که او می‌گوید می‌شنود و یک فرستاده می‌فرستد و آن مرد را نزد خود فرا می‌خواند…


بالاخره مرد می گوید که خود خلیفه مرتکب بی عدالتی شده است.

اما در نماز صبح مرد ناپدید می شود. خلیفه به یکی از مامورانش

“یا او را می آوری، یا می میری.”

می‌گوید. مردی را که مسئول است پیدا می‌کند، اما مرد

“نمیام!…”

می‌گوید. و (به مرد)،

«اگر این دعا را در جیب خود بگذاری یا بخوانی، از ستم در امان خواهی بود.»

و این دعا را به او می‌دهد:


«خدایا! تو در عین عظمت، از همه لطافت‌ها لطیف‌تری.»


با عظمتت از همه بزرگان بزرگتر و والاتر شدی.

همانطور که از موجودات بالای عرش آگاهی داری، از اسرار پنهان در زیر زمین نیز آگاهی داری.

آنچه در سینه ها نجوا می شود / وسوسه ها در حضور / درگاه او آشکار است.

سخنان صریح، همچون اسرار پنهان در علم است.

همه چیز در برابر عظمت او سر تعظیم فرود آورده است.

هر صاحب سلطنتی در برابر سلطنت تو سر فرود آورده است.

تمام امور دنیا و آخرت در دست توست.


خدایا، راه نجاتی و رهایی از همه غم و اندوه‌هایم به من عطا فرما!

وقتی که مسئول مربوطه نزد خلیفه رفت

“آیا تو جادو داری؟”

پرسید و مرد هم ماجرا را همانطور که بود شرح داد.

(إحياء، ٢/٣٥٣)


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز