آیا می توانید در مورد آن واقعه و قومی که گفته می شود بعضی از انسان ها به میمون تبدیل شده اند، توضیح دهید؟

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،

ترجمه آیات مربوط به واقعه‌ای که در آیات 65 و 66 سوره بقره بیان شده است، به شرح زیر است:

به نقل از ابن کثیر و بر اساس تفاسیر فخر رازی و ابوسعود، این واقعه نوعی از عذابی است که بنی اسرائیل به سبب نافرمانی از خدا به آن دچار شدند. خداوند متعال روز شنبه را برای یهودیان مقدس قرار داده بود و به آنان امر فرموده بود که در آن روز از امور دنیوی دست کشیده و به عبادت و طاعت بپردازند. بنابراین، از اشتغال به تجارت، داد و ستد و شکار منع شده بودند. اما قبیله‌ای از بنی اسرائیل که در زمان داود علیه السلام می‌زیستند و در مدین (و به روایتی در ایله) سکونت داشتند، از این قانون سرپیچی کردند. این شهر ساحلی، تنها در یک ماه از سال، از هر سو پر از ماهی می‌شد. حتی تعداد ماهی‌ها به قدری زیاد بود که سطح آب قابل مشاهده نبود. در ماه‌های دیگر چنین وضعیتی دیده نمی‌شد. این اتفاق در روز شنبه رخ می‌داد. در روزهای دیگر، هرچقدر هم تلاش می‌کردند، حتی یک ماهی کوچک هم پیدا نمی‌کردند. خداوند متعال با این امر آنان را امتحان می‌کرد.

برای بهره‌برداری از این ماهی‌ها که روز شنبه جمع می‌شدند، یهودیان به حیله متوسل شدند. در نزدیکی دریا حوضچه‌هایی ساختند و با حفر کانال از دریا به حوضچه‌ها، ماهی‌ها را به داخل حوضچه‌ها هدایت کردند تا روز شنبه به آنجا بیایند. روز یکشنبه شروع به صید ماهی‌های جمع شده در حوضچه‌ها کردند. ابتدا این کار را مخفیانه انجام می‌دادند، اما به مرور زمان آشکارا به این کار پرداختند. حتی به بازار برده و به فروش رساندند. از میان آنان، قبیله بَکیّه کسانی را که این کار را می‌کردند، هشدار داد و گفت که کسانی که این کار را که خدا نهی کرده است، انجام می‌دهند، با مصیبتی روبرو خواهند شد و عاقبت بد حیله‌گری و طمع‌ورزی خود را خواهند دید.

آنها به این هشدارها اعتنایی نکردند. با این حال، از مصیبتی که ممکن بود بر سرشان بیاید، نگران بودند. این عادت بد را فرزندانشان ادامه دادند. تا آنکه، مردم قبیله بقیه، یک روز صبح که بیدار شدند، هیچ‌کدام از آنها را ندیدند. متوجه شدند که مصیبتی بر سرشان آمده است. وقتی به خانه‌هایشان رفتند، درها را قفل دیدند. وقتی وارد شدند، همه را به شکل میمون دیدند. همه میمون شده بودند. زنان و کودکان هم به همین شکل درآمده بودند. آنها سه روز بدون خوردن و آشامیدن زنده ماندند، و در این مدت هیچ فرزندی هم به دنیا نیاوردند. بعد از سه روز همه مردند. هیچ‌کس از آنها زنده نماند.

برخی از مفسران بر این باورند که تبدیل این افراد به صورت میمون، صرفاً به صورت معنوی بوده است. انسانی که از فضایل انسانی محروم شده، هرچند از نظر ظاهری انسان باشد، اما از نظر معنوی به واسطه اعمالش به صورت حیوانی درآمده است.

تفاوت انسان و میمون فقط در مو و دم نیست، بلکه در عقل، منطق و اخلاق است. تمام هنر میمون تقلید است. اما اگر روزها در مقابل میمون آتش روشن کنند و به او گرم شدن را بیاموزند، و بعد او را به صحرا ببرند و هیزم و کبریت در مقابلش بگذارند، او قادر نخواهد بود به تنهایی آتش روشن کند و خود را گرم کند. انسان‌هایی که از معنویت تهی شده‌اند نیز همین‌طورند. آنها جز تقلید کورکورانه چیزی نمی‌فهمند. هرچند در نگاه اول شبیه انسان به نظر می‌رسند، اما در حقیقت چیزی جز میمون نیستند. فندق را می‌شکنند و می‌خورند، اما درک کاشتن یک درخت فندق را ندارند.

با اشاره به کسانی که تحت نقاب تمدن، انسانیت خود را از دست داده اند،

3

بدیع‌الزمان، که این سخن را گفته است، احتمالاً از این آیات الهام گرفته است.

1. تفسیر کبیر، جلد سوم، صفحات 109-110؛ تفسیر ابن کثیر، جلد اول، صفحه 106.

2. حق دینی قرآن دیلی، 1/379.

3. سرگذشتنامه، ص. 116.


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز