آیا مسیحی هم شهید می‌شود؟ “البته، در این زمان که در تاریکی و فترت به سر می‌بریم، مصیبت‌هایی که بر مسیحیان مظلوم پیرو حضرت عیسی وارد می‌شود، نوعی شهادت به حساب می‌آید!” (بدیع‌الزمان، کاستامونو، ص ۱۱۱) بعضی‌ها می‌گویند “چطور ممکن است؟”

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،


دوران فترت

وقتی این اصطلاح به کار برده می‌شود، همگی به دوره‌ای می‌اندیشیم که بین تحریف دین حضرت عیسی (ع) و نزول وحی بر رسول اکرم (ص) قرار دارد. اما این اصطلاح را می‌توان برای هر فرد و هر دوره‌ای که از نور دین پیامبری آگاه نیست، به کار برد. در مورد حدود مسئولیت انسان‌ها در این دوره، اختلافاتی هرچند اندک، بین مذاهب اعتقادی وجود دارد. امامان ماتریدی و اشعری،

«و ما تا رسولی نفرستیم، عذاب نخواهیم کرد.»

در آیه شریفه ای که معنای آن به این صورت است:

«رسول»

تفسیرهای متفاوتی از این اظهارات ارائه شده است.


به نظر مذهب ماتریدی،



عقل هم یک فرستاده است.


عقل، توانایی تشخیص درست از نادرست را دارد. از این رو، هر انسان عاقلی می‌داند که آفریده شده است و مسئولیت دارد که بداند باید خالقی داشته باشد. اما از آنجا که احکام مربوط به عبادت با عقل قابل درک نیست، در این مورد بر اهل فتوت مسئولیتی مترتب نمی‌شود.

بنابراین، دوران فترت مربوط به عمل است، نه به ایمان.


اما اشعریان،

«رسول»


مستقیماً


«پیامبر»


آنها اینگونه فهمیده بودند و استدلال می کردند که برای قومی که پیامبری برایشان نیامده است، مسئولیتی هم نخواهد بود.

ترجمه کامل آیه به شرح زیر است:


«هر کس راه راست را برگزیند، به سود خویش برگزیده است، و هر کس گمراه شود، به زیان خویش گمراه شده است. هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید. و ما تا رسولی نفرستیم، عذاب نخواهیم کرد.»

(اسراء، ۱۷/۱۵)

هرچند بعضی از علمای ما عذاب مذکور در آیه شریفه را عذاب و مصائب دنیوی دانسته‌اند، اما اکثریت بر این باورند که:

“دنیا مزرعه آخرت است”

با استناد به حدیث، آنان اظهار داشتند که این عذاب، عذاب جهنم را به یاد می‌آورد و آیه، هم عذاب دنیا و هم عذاب آخرت را شامل می‌شود.

آیه شریفه زیر در این مورد روشنگر است:


«آن کافران به صورت دسته‌دسته به جهنم رانده شوند. چون به آنجا رسند، درهای آن باز شود و نگهبانان آن به ایشان گویند: آیا پیامبرانی از خودتان نیامدند که آیات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را از رسیدن به این روز بیم دهند؟ گویند: آری، آمدند. ولی عذاب بر کافران واجب شده است.»

(سوره زمر، آیه 71)



“چرا امامان عقیده اینقدر به دوران فترت علاقه نشان داده اند؟”


ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند. علل مشابه، نتایج مشابهی را به بار می‌آورند. فتنه نمادی است. هرچند برای دوره‌ای خاص به کار رفته است، اما در صورت وقوع موارد مشابه، بدون شک احکام فتنه همچنان معتبر خواهند بود. در سوره کافرون…

«دین شما برای شما، دین ما برای ما.»

بفرمایید.

برخی از علما گفته‌اند که آیه جهاد با این حکم نسخ شده است، اما بسیاری از علما بر این باورند که این آیه، مانند آیات دیگر، در صورت تحقق شرایط خاصی، همچنان معتبر است. حال، آیا نمی‌توانیم اینگونه بیندیشیم؟ اگر مسلمانان ساکن آمریکا یا اروپا امروز به آیه جهاد عمل کنند، آیا به یکباره از روی زمین محو نخواهند شد؟ در حالی که هدف از بین بردن آنها نیست، بلکه افزایش تعدادشان است. پس چه باید بکنند؟ با عمل به سوره کافرون، بدون دخالت در ادیان دیگر، به زندگی و حفظ دین خود و در حد توان به گسترش آن بپردازند. پس حکم سوره کافرون برای بسیاری از کشورها همچنان معتبر است، یعنی نسخ نشده است.

همانطور که در این مثال دیدیم، اگر امروزه هم افرادی در تاریکی دوران فترت به سر می‌برند، حکمی که در مورد آنان اعمال می‌شود، حکم فترت خواهد بود. می‌بینیم که عده‌ای با نادیده گرفتن این واقعیت، با برخی از سخنان حضرت بدیع‌الزمان در مورد فترت مخالفت کرده و این مخالفت را با عبور از مرزهای ادب و نزاکت ابراز داشته‌اند.

بدیع‌الزمان در نامه‌ای که شما هم نقل کردید و مربوط به جنگ جهانی دوم است، می‌گوید: این نامه در آن روزگار مورد تحسین همه علمای اسلام قرار گرفت، اما امروزه با مخالفت برخی محافل روبرو شده است.


«از آنجا که در آخرالزمان، پرده‌ای از بی‌تفاوتی نسبت به دین و دین محمدی (ص) به وجود آمده و از آنجا که در آخرالزمان، دین حقیقی حضرت عیسی (ع) حاکم خواهد شد و با اسلام هم‌دوش خواهد شد، پس به طور قطع، مصیبت‌هایی که مظلومان مسیحیان منتسب به حضرت عیسی (ع) در این تاریکی دوران فترت متحمل می‌شوند، نوعی شهادت برای آنان محسوب می‌شود.»

(ضمیمه کاستامونو)

با تحلیل دقیق و بدون پیش‌داوری، آشکار است که جمله مورد اعتراض، هیچ جای انتقادی ندارد. این جمله در مورد مسیحیانی است که در تاریکی جهل به سر می‌برند و از اسلام بی‌خبرند، به عبارتی در نوعی دوره فترت به سر می‌برند. مظلومیت این مسیحیان به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است. این توجه خاص، به منظور صدور حکمی شبیه به “شهادت” است. بر این اساس، جمله مورد نظر باید به این صورت فهمیده شود:


«در دوران فترت، کسانی که مورد ظلم قرار گرفته و مصیبت‌های سختی را تحمل می‌کنند، در حکم شهید هستند.»


او در قالب یک سوال می گوید:


«اما در زمان فترت، به سرّ “و ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا”، اهل فترت، اهل نجاتند. به اتفاق، از خطاهایشان در جزئیات مؤاخذه نمیشوند. به نظر امام شافعی و امام اشعری، حتی اگر به کفر هم درآیند، مادامی که در اصول ایمانی نباشند، باز هم اهل نجاتند. زیرا تکلیف الهی با ارسال صورت میگیرد و ارسال هم با اطلاع، تکلیف را مقرر میکند. مادام که غفلت و مرور زمان، ادیان انبیاء سلف را پوشانده است، نمیتواند حجتی برای اهل فترت آن زمان باشد. اگر اطاعت کنند، ثواب میبرند، و اگر اطاعت نکنند، عذاب نمیشوند. زیرا چون مخفی مانده است، نمیتواند حجت باشد.»

(نامه‌ها)

باید بر عبارت «بالاتفاق» (با اتفاق نظر) تأکید کرد. بر اساس هر دو مذهب، اهل فتوت از احکام عملی، یعنی امر و نهی، مسئول نیستند. در این مورد اتفاق نظر وجود دارد. اما در مورد ایمان آوردن یا نیاوردن، دو مذهب با هم اختلاف نظر دارند.

بیایید به دسته‌بندی زیر از امام غزالی رحمه‌الله نگاهی بیندازیم. در این دسته‌بندی، امام غزالی رحمه‌الله به وضعیت مسیحیان آن زمان و ترکان غیرمسلمان می‌پردازد و می‌فرماید:


“به اعتقاد من، ان شاءالله خداوند متعال، بسیاری از روميان، مسيحيان و تركان زمان ما را نيز در بر خواهد گرفت. منظورم از اينها، روميان و تركانى است كه در سرزمين هاى دوردست زندگى مى كنند و دعوت اسلام به آنها نرسيده است. اينها سه دسته اند:


الف.

کسانی که هرگز نام حضرت محمد (ص) را نشنیده‌اند.


ب.

کسانی که نام، صفات و معجزات حضرت محمد (ص) را شنیده‌اند، اعم از کسانی که در همسایگی سرزمین‌های اسلامی یا در میان مسلمانان زندگی می‌کنند، کافران و ملحدان هستند.


ج.

این گروه در میان دو درجه قرار دارد. آنها نام پیامبر اکرم (ص) را شنیده‌اند، اما از صفات و خصوصیات ایشان آگاهی نداشته‌اند. به عبارت دقیق‌تر، آنها از کودکی پیامبر اکرم (ص) را به عنوان “کسی که نامش محمد است و -نعوذ بالله- دروغگویی است که ادعای نبوت کرده است” می‌شناخته‌اند. درست مثل آنکه کودکان ما بشنوند که “دروغگویی به نام المُقَفّی ادعا کرده است که خدا او را به عنوان پیامبر فرستاده و با نبوت دروغین خود به مبارزه برخاسته است”. به نظر من، وضع این گروه شبیه به وضع گروه اول است. زیرا آنها نام پیامبر اکرم (ص) را با صفاتی متضاد با صفات ایشان شنیده‌اند. و این، انسان را به تفکر و جستجو برای یافتن حقیقت سوق نمی‌دهد.

(امام غزالی، “فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه”، ترجمه: تسامح در اسلام، سلیمان اولوداغ، ص. 60-61)

هم در جهان مسیحیت و هم در دیگر کشورها، می‌توان به افرادی برخورد کرد که در دسته‌بندی امام غزالی، در گروه سوم قرار می‌گیرند. همانطور که در گوشه‌ای دورافتاده از جهان مسیحیت، بسیاری از مردم از زندگی اجتماعی دور مانده و از دسترسی به دین حق محرومند، در پشت پرده آهنین نیز در اردوگاه‌های اسارت، مظلومانی هستند که حتی از وجود جهان آزاد بی‌خبرند. شرایط و امکانات زندگی این افراد و دشواری دسترسی آنان به دین حق، اسلام، آشکار است. رفتار خداوند متعال، که حکمتش بی‌نهایت و رحمتش همه چیز را فرا گرفته است، با این افراد، به طور قطع متناسب با شرایطی خواهد بود که در آن قرار دارند.

همچنین بر همگان آشکار است که مسئولیت کمیته‌های فساد که در پشت پرده یک رژیم، با هدف انکار الوهیت و به طور خاص علیه دین اسلام، به طور پنهانی فعالیت می‌کنند، با مسئولیت افراد غافل و مظلوم یکسان نیست.


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز