– فردی که به عنوان کارمند موقت در دولت مشغول به کار است، در حین خدمت مرتکب جرم ننگینی می شود که مانع از ادامه حرفه اش و استخدامش در دولت در آینده می شود و در سابقه اش ثبت می شود، اما به خدمت خود ادامه می دهد و پس از مدتی (بدون اینکه کسی از این موضوع خبردار شود) به میل خود از خدمت استعفا می دهد.
– سپس در آزمون استخدامی همان نهاد شرکت کرده و با قبولی در آزمون، به عنوان کارمند رسمی دولت منصوب می شود.
– او در طول دوران خدمتش، بارها و بارها مرتکب همان جرم شرمآور میشود. باز هم هیچکس از این اتفاقات خبردار نمیشود. به همین دلیل، این موارد در سوابقش ثبت نمیشود و از کار اخراج نمیشود. به عبارت دیگر، به کارش ادامه میدهد.
– اگر این جرم در زمان ارتکاب اولش آشکار میشد، به دلیل ثبت در سوابقش دیگر نمیتوانست در امتحانات شرکت کند و کارمند دولت شود. اما چون آشکار نشد، در سوابقش ثبت نشد. او همین جرم را هم در زمان مأموریت موقت و هم در زمان انتصاب به عنوان کارمند رسمی مرتکب شده است.
– او بعداً به اشتباهات خود پی برده و پشیمان شده و توبه کرده است. از زمان انتصابش تا کنون، از پولی که به دست آورده خیری ندیده و برعکس، بدهکار هم هست. او در هیچ یک از این اشتباهات، چه در اولی و چه در آخری، از این که این موضوع تا این حد به حقوق مردم (حقوق دولت) مربوط می شود، آگاه نبوده است.
– افرادی هستند که با انجام اعمالی مشابه، از سمت خود برکنار شده و سابقه دار می شوند. تنها تفاوت این شخص این است که جرایمش علنی نشده است. آیا امتیاز این فرد این است که جرایمش پنهان بماند؟
– آیا خداوند از روی عمد و با علم به پشیمانی بعدی، نخواست که این موضوع آشکار شود، یا حکمت دیگری در آن نهفته است؟ سوالات من در این مورد به شرح زیر است:
1. آیا این مرد باید استعفا بدهد؟ یعنی او هنوز سر کار است و حقوقی که میگیرد حرام است؟
2. آیا این شخص به دلیل اعمال ناشایستی که در حرفه خود قبل از توبه مرتکب شده است، بدهی به دولت دارد و اگر دارد، نحوه پرداخت آن چگونه خواهد بود؟
3. این شخص در زمان انجام وظیفه موقت، مرتکب جرمی میشود که هیچکس از آن خبردار نمیشود و به همین دلیل سابقه او پاک است و در امتحان شرکت کرده و کارمند دولت میشود. او با شایستگی و بر اساس نمره در امتحان قبول میشود. در واقع در وجدانش باید بگوید: من جرمی مرتکب شدهام که اگرچه هیچکس از آن خبردار نشد و در سابقه من ثبت نشد، اما من نباید کارمند دولت میشدم، با این حال با شایستگی در امتحان قبول شده و به عنوان کارمند دولت منصوب شدم. در واقع من نباید این مقام را به دست میآوردم. هرچند هیچکس نداند، خدا میداند. من از سالی که منصوب شدم تا به امروز، هر سال حق یک نفر را به خاطر اشغال این پست ضایع میکنم؛ اگر من منصوب نمیشدم، آن شخص که با یک رتبه از من عقب بود، منصوب میشد. و اگر او در سالهای بعد منصوب شده باشد، باز هم هر سال حق یک نفر ضایع میشود، در حالی که او نمیتواند به عنوان کارمند دولت منصوب شود. آیا این درست است؟
– خلاصه کلام؛ این شخص از این به بعد چه باید بکند تا حقی بر گردنش نماند و حقالناس به جا نیاورد؟
– آیا باید استعفا دهد؟ و اگر استعفا دهد، برای ادای حقوقی که بر گردن اوست (به دلیل دریافت حقوق از دولت) چه باید بکند؟ یا اینکه به همین صورت به وظیفه خود ادامه دهد و حق شغل خود را ادا کند؟
– اگر به همین منوال به کارش ادامه دهد، چگونه تاوان اشتباهاتش را پس خواهد داد؟
– در ضمن، این شخص از لحظه شروع به کارش، تمام تلاش خود را برای انجام وظایفش به کار برده است. او سعی کرده است به حرفه خود وفادار باشد. تنها مشکل، جرایمی است که مرتکب شده است! (در این جرایم، هیچ مبلغی از دولت به صورت مادی دریافت نشده است. یعنی از نوع دزدی و اختلاس نیست. فقط اعمالی است که نباید انجام میداده است.)
برادر/خواهر گرامی ما،
منظورتان از جرم ننگآور چیست؟ مثلاً افترا، دروغ، دزدی، زنا؟
اگر کارمند این کارها را انجام دهد، مرتکب حرام و گناه شده و مستحق مجازات است؛ اما اگر این کارها را در خارج از وظیفه خود انجام دهد و وظیفه خود را به درستی و صادقانه و بدون کوتاهی انجام دهد، حقوقی که دریافت می کند حرام نیست.
سوء استفاده از قدرت در حین انجام وظیفه
فساد، رشوه خواری، پارتی بازی، سهل انگاری در انجام وظیفه، عدم کار با تمام ظرفیت و عدم ادای حق ساعات کاری
اگر مرتکب جرایم و گناهانی از این قبیل شود، در وظیفه محوله
حق کار کردن را از دست می دهد، حقوقی که می گیرد حلال نیست.
او یا باید توبه کند و خود را اصلاح کند و حقوق مردم را بپردازد، و حقوقی را که قادر به پرداخت آن نیست به نام صاحب حق به فقرا بدهد و پس از آن حق ادامه خدمت را به صورت حلال و مشروع به دست آورد، یا اگر قادر به انجام این کارها نیست و نمی تواند از عادت سوء استفاده از وظیفه خود جلوگیری کند، باید استعفا دهد، از کارهای گذشته خود توبه کند و حقوق مردم را بپردازد.
چه جرایم و گناهان در سجل ثبت شوند و چه نشوند، مسئولیت تغییری نمی کند.
اگر بازگرداندن حقوقی که به ناحق از دولت دریافت کرده به دولت امکانپذیر نباشد، آن را به فقرا توزیع میکند. و اگر خودش فقیر باشد و توانایی مالی برای این کار را نداشته باشد، به توبه بسنده میکند.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها