برادر/خواهر گرامی ما،
این روایت در کتابهای حدیث آمده است.
به این صورت که:
به روایت از عبدالله بن عمرو (رضی الله عنه)، رسول الله (صلی الله علیه و سلم) فرمودند:
«گفتن سبحان الله نیمی از میزان را پر میکند، و گفتن الحمدلله آن را پر میکند. و هر کس بگوید لا اله الا الله، میان او و خدا هیچ حجابی نیست، تا آنکه در بهشت با او باشد…»
(ترمذی، دعوات، 87)
روایت دیگری نیز از رسول الله (ص) نقل شده است که فرمودند:
“گفتن سبحان الله نیمی از میزان است، و گفتن الحمدلله آن را پر میکند، و گفتن الله اکبر بین آسمان و زمین را پر میکند، و روزه نیمی از صبر است، و پاکیزگی نیمی از ایمان است.”
(مسند: ۱۷۵۷۱؛ ترمذی، دعوات، ۸۷)
ترمذی،
این حدیث حسن است.
گفته است.
در صحیح مسلم از ابومالک اشعری (رضی الله عنه) روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه و سلم) فرمودند:
«پاکیزگی نیمی از ایمان است. الحمدلله میزان را پر میکند. سبحانالله و الحمدلله آسمان و زمین را پر میکنند (یا پر میکند). نماز نوری است. صدقه برهانی است. صبر نوری است. و قرآن حجتی است برای تو یا علیه تو. همه مردم صبح برمیخیزند، بعضی نفس خود را میفروشند، و بعضی آن را آزاد میکنند یا هلاک میکنند!»
(مسلم، طهارت، ۱)
“پاکیزگی نیمی از ایمان است.”
معنای این عبارت، اشاره به بزرگی پاداش پاکیزگی است. ایمان دو شرط دارد: یکی پاک کردن نفس از بدیها و دیگری پاک کردن اعضا. پس پاک کردن ظاهر بدن برای حضور در محضر الهی، به همین دلیل نیمی از ایمان شمرده شده است. کسی که اعضای ظاهری خود را پاک کند و قلب خود را نیز از عقاید باطل پاک کند، ایمانش کامل شده است.
“الحمدلله، طنز را پر میکند.”
مقصود از این جمله، بزرگی اجر و ثواب اوست. یعنی، آنچه که ترازوی اعمال را پر میکند، ثواب اوست.
ستایش
معنای «إن» ستایش خداوند به سبب صفات کمال اوست. هر کس با تفکر در این معنا، به حمد و ثنای خداوند متعال بپردازد، میزان حسناتش پر شود. یعنی اگر حسنات جسمی باشند، دیده شود که میزان را پر کردهاند.
«سبحان الله و الحمد لله ما بین آسمان و زمین را پر می کنند (یا پر می کند).»
مقصود از این جمله، بیان این است که بعد از پر شدن میزان، حسنات افزایش مییابد. زیرا میزان را فقط حمد پر میکند. و به آن هم…
سبحان الله
با اضافه شدن آن، ترازو لبریز خواهد شد. ذکر فاصله بین آسمان و زمین کنایه از فراوانی ثواب است. در واقع، عربها از این تعبیر برای بیان فراوانی استفاده میکنند.
برخی از علما فزونی ثواب را اینگونه شرح می دهند: اساس بندگی بر معرفت و احتیاج استوار است.
“سبحان الله”
گفتن تسبیحات، همانطور که دلیلی بر معرفت است،
الحمدلله
این نیز دلالت بر نیازمندی دارد. در روایتی از حدیث -همانطور که در بالا ذکر شد-:
“تسبیح، نیمی از میزان است. الحمدلله، میزان را پر میکند. و تکبیر، بین آسمان و زمین را پر میکند.”
دستور داده شده است.
اُبّی می گوید:
“سبحان الله”
از نظر ثواب
الحمدلله
برتری او به خاطر صفات تنزیهی اوست، نه به خاطر ذاتش.
«الحمدلله»
اما کمال به صفات الهی بازمیگردد. توحید را همین دو کلمه بیان میکنند.
نماز، نور است.
مراد از آن، این است که همانطور که انسان در شب با استفاده از نور، راه خود را پیدا میکند، نماز نیز با بازداشتن انسان از گناهان، فحشا و منکرات، او را به راه راست هدایت میکند. در روایات…
“ثواب نماز در روز قیامت نوری خواهد بود.”
گفته شده و بعضی ها هم
«به نماز نور گفته میشود، زیرا سبب درخشیدن انوار معرفت، شرح صدر و آشکار شدن حقایق در قلب، و توجه بنده به خدا با ظاهر و باطن خود میگردد.»
گفتهاند. در واقع، خداوند متعال فرموده است:
«از خدا با صبر و نماز یاری بخواهید.»
(سوره بقره، آیه 153)
به نظر بعضی از علما، نامگذاری نماز به نور، به این دلیل است که در چهره نمازگزاران هم در دنیا و هم در روز قیامت نوری آشکار خواهد درخشید. چنانکه در حدیثی شریف آمده است:
“در روز قیامت، امت من با نورانیت پیشانی از نماز و نورانیت اعضای وضو از وضو، محشور خواهند شد.”
(مسلم، طهارت، 35)
“صدقه برهان است.”
ابو عبدالله محمد بن اسماعیل، از مفسران مسلم، این عبارت را چنین شرح می دهد:
«معنای این جمله این است که همانطور که انسان در صورت لزوم به حجت و برهان متوسل میشود، صدقهدهنده نیز به صدقهای که داده است پناه میبرد. یعنی در روز قیامت، هنگامی که از بنده سؤال شود که مالش را در کجا صرف کرده است، در پاسخ به این سؤال، زکات و صدقاتی که در دنیا داده است، برای او به منزلهی دلیل و حجتی خواهد بود و او خواهد توانست بگوید: من اینها را به عنوان صدقه دادم. با این حال، جایز است که به کسانی که زکات مالشان را میدهند، سیمایی داده شود که آنها را بشناساند. این سیما و علامت برای آنها برهانی خواهد بود و ممکن است از آنها سؤال نشود که مالشان را در کجا صرف کردهاند.»
برخی از آنها:
“مقصود از این جمله آن است که صدقه دادن، دلیلی بر ایمان دهنده است. زیرا منافق به زکات اعتقاد ندارد و آن را ادا نمىکند. بنابراین، با توجه به زکات دادن، استدلال مىشود که دهنده در ایمان خود صادق است.”
گفته اند.
“صبر نوری است.”
منظور از صبر در این جمله، صبر شرعی است که با اطاعت از اوامر الهی، اجتناب از نواهی و تحمل مصائب و بلایای گوناگون دنیا تحقق مییابد. معنای جمله این است که صبر، صفتی به زیبایی نور است و کسی که صبر میکند، همواره در راه هدایت، گویی در میان نورها قدم برمیدارد.
صبر،
استقامت در راه قرآن و سنت است.
به صورت زیر تعریف شده است و
“صبر، استقبال از بلا با آداب نیکو است.”
گفته شده است. خداوند متعال در مورد حضرت ایوب (ع) چنین میفرماید:
“ما او را صبور یافتیم، چه بنده خوبی است.”
(صاد، ۳۸/۴۴).
“قرآن هم برای تو حجت است، هم علیه تو.”
معنای جمله واضح است. یعنی: آن را بخوان و مطابق آن عمل کن تا سودش را ببینی؛ در غیر این صورت، علیه تو حجت خواهد بود.
“همه مردم صبح که برمیخیزند، بعضی نفس خود را میفروشند، بعضی هم آن را یا آزاد میکنند، یا به هلاکت میرسانند!…”
این عبارت، جملهای استعارهای است که به سؤالی مقدّر پاسخ میدهد. یعنی بعضی از انسانها با عبادت و طاعت، نفس خود را از جهنم میخرند و آزاد میکنند. اما کسانی که نفس خود را به هلاکت میرسانند، آن را به بهایی فروختهاند که به ورشکستگیشان منجر شده است؛ زیرا از فرمانها و نهیهای الهی سرپیچی کردهاند.
حدیثی که از ابن مسعود (رضی الله عنه) روایت شده است، با موجزترین بیان، همین معنا را بیان می کند:
“مردم صبحگاهان دو دسته برمیخیزند: دستهای نفس خویش را میفروشند و آن را به هلاکت میرسانند، و دستهای دیگر در راه منفعت آن میکوشند و آن را آزاد میسازند.”
(مسلم، طهارت، ۱؛ ترمذی، دعوات، ۸۶؛ نسائی، زکات، ۱)
خداوند متعال فرمود:
«بیگمان، خداوند جانهای مؤمنان را از آنان خریده است.»
(توبه، ۹/۱۱۱)
و
“چه بد است آن بهایی که جان هایشان را به آن فروختند.”
(سوره بقره، آیه 102)
(نگاه کنید به: احمد داووداوغلو، ترجمه و شرح صحیح مسلم، انتشارات سونمز)
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها