– آیا ماندن پیش پدرم، مهمانم و بزرگانم گناه است؟
برادر/خواهر گرامی ما،
ابو امامه روایت میکند: پیامبر اکرم (ص) در حالی که عصایی در دست داشتند، نزد ما آمدند. ما به احترام ایشان برخاستیم. آنگاه فرمودند:
«مانند آنکه عجمان/غیر عربان برای احترام به یکدیگر برمیخیزند، برنخیزید.»
(ابوداود، ادب، ۱۶۵)
– ابن حجر به نقل از طبری، این حدیث را ضعیف دانسته است.
(نگاه کنید به ابن حجر، فتح الباری، 11/49-50)
در این مورد روایات حدیثی دیگری نیز وجود دارد:
“هر کس در برابر ثروتمندی تعظیم کند، به خاطر بزرگداشت او و چشم دوختن به داراییهایش، دو سوم از شخصیت و نیمی از دین خود را از دست میدهد.”
(بیهقی، السنن الکبری؛ علاءالدین عابدین، الهدیة العلائیة، ۲۴۹؛ برای حدیث و شرح مشابه، ر.ک. فتاوی ابن صلاح، ۱۸)
«هر کس دوست دارد که مردم در برابرش به حالت تعظیم و اطاعت درآیند، پس جایگاهش را در آتش آماده کند.»
فرمودند.
(البیان و التعریف، 2/205)
همچنین احادیثی وجود دارد که نشان می دهد ایستادن به احترام کسی جایز است:
الف.
ابو سعید الخدری روایت میکند: هنگامی که یهودیان بنی قریظه به داوری سعد بن معاذ راضی شدند، او (در حال بیماری) سوار بر الاغی آمد. چون پیامبر او را دید، به حاضران فرمود:
“در مقابل سرور/رئیس خود برخیزید.”
فرمود.
(بخاری، عتق، ۱۷؛ استئذان، ۲۶)
ب.
حضرت عائشه روایت می کند:
“هنگامی که پیامبر اکرم (ص) دید که دخترش فاطمه (س) آمده است،”
‘خوش آمدی’
میگفت و بلافاصله از جایش برمیخاست، او را میبوسید و به جای خودش مینشاند.”
(ابن حجر، ۱۱/۵۰)
ج.
هنگامی که حضرت کعب پس از پذیرفته شدن توبهاش برای اولین بار به مسجد آمد، حضرت طلحه از جای خود برخاست و
او به احترامش برخاست. حضرت محمد (ص) هم در مقابل این رفتار او چیزی نگفت.
(ابن حجر، 11/52)
همانطور که برخی از علما مانند امام نووی و خطابی بیان کرده اند، اگر شخصی که به احترام او برمی خیزیم واقعاً به واسطه فضیلت خود شایسته این احترام باشد، برخاستن به احترام او مستحب است.
(ابن حجر، 11/51).
زیرا،
«کسی که به بزرگان احترام نگذارد و به کوچکترها مهربانی نکند، از ما نیست.»
(جامع الصغير، ٥/٣٨٨)
حدیث هم به این امر فرمان داده است.
اگر این برخاستن از روی احترام نباشد، بلکه به خاطر بزرگنمایی بیش از حد آن شخص باشد، جایز نیست. تفسیر احادیثی که برخاستن را ناپسند میدانند، به این معنا مناسبتر است.
در بعضی از کتابهای فقهی؛
“برخاستن به احترام کسی که وارد مسجد میشود و در کنار کسی که نشسته و قرآن میخواند مینشیند، اگر آن شخص شایسته احترام باشد، مکروه نیست.”
گفته می شود.
(النمنکانی، الفتح الرحمانی، 2/256)
طحاوی،
”
خودِ برخاستن (به تنهایی) مکروه نیست.
. مکروه (حرام) است که از برخاستن برای کسی خوشحال شد و برای کسی که نباید برایش برخاست، برخاست.”
در همین حال،
ابن وهبان: “به نظر من، در زمان ما، برخاستن (به احترام) مستحب است. زیرا برنخاستن…”
به کینه، نفرت و خصومت
-به ویژه در مناطقی که رسم برخاستن وجود دارد- ممکن است سبب آن شود.” (النمّنکانی، همان، 2/257)
اما عزرائیل؛
“حتی امروزه، همانطور که ابن عبدالسلام نیز اشاره کرده است، برای جلوگیری از دشمنی و قطع روابط، قیام کردن واجب شده است و در جمله دفع مفاسد قرار گرفته است.”
نظر خود را بیان می کند.
(ر.ک. ابن حجر المکی، الزواجر، ۲/۱۷۱)
اما او این نظر را در کتابش که گناهان کبیره را برشمرده، تحت عنوان “گناه کبیره سیصد و نود و هفتم، دوست داشتن این است که مردم به احترام و تعظیم به او برخیزند” آورده است. سپس این توضیح را می دهد: “پس،
برخاستن با احساساتی نظیر دانش، شرف، اخلاق، رابطه فرزند و پدر، دوستی و غیره اشکالی ندارد.
حتی رسالهای از نووی وجود دارد که در پاسخ به کسانی که این را قبول ندارند، نوشته شده است.”
(الْمَكِّي، آية)
در عصر سعادت، مؤمنان عادت نداشتند که به هنگام دیدن حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از جای خود برخیزند. حتی انس بن مالک می گوید:
“هیچ کس نزد مردم محبوب تر از حضرت محمد (ص) نبود. با این حال، هنگامی که او را می دیدند، به احترامش برنمی خاستند. زیرا…”
او از این خوشش نیامد.
میدانستند. اما برای استقبال از کسی که از راه دور میآمد، برمیخاستند.” (فتاوای هندیّه، 5/325، 369؛ بزّازیه، 6/354؛ نووی، الفتاوی، 79)
در نتیجه:
1.
دوست داشتن و خواستن اینکه مردم برایشان به پا خیزند و دست به سینه بایستند، حرام است.
2.
برخاستن به منظور دلجویی و پذیرایی از اهل علم، افراد باادب و بااخلاق، بستگان نزدیک مانند پدر و پدربزرگ، و کسانی که از سفر بازگشتهاند، امری نیکو (مستحب) است.
3.
برخاستن به احترام افراد به خاطر ثروتشان حرام است.
۴.
برخاستن در جاهایی که برنخاستن آن بی احترامی محسوب شود و موجب کینه، نفرت و دشمنی یا ضرر دیگری به برنخاسته شود، برای برخاسته گناه نیست، ولی برای کسی که به خاطر او برمی خیزند حرام است.
(مقایسه شود با ابن حجر، 11/51-52؛ عینی، عمدة القاری، 20/252؛ فاروق بشر، فتاوا با زندگی معاصر، انتشارات نون، استانبول 1997، ص. 476-479)
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها
نظرات
kaya_068
خداوند از شما به خاطر این خدمات راضی باشد، پاسخ بسیار خوب و قانعکنندهای بود، بعد از این پاسخ هیچ شکی در ذهن باقی نمیماند، همه چیز به طور مفصل شرح داده شده است.