آیا بین آیه 256 سوره بقره و آیه 29 سوره توبه تناقضی وجود دارد؟

جزئیات سوال


– آیا در دین اجباری وجود دارد یا خیر؟

– یکی از دوستانم می‌گوید که بین آیه ۲۵۶ سوره بقره و آیه ۲۹ سوره توبه تناقضی وجود دارد، و می‌گوید که خدا نمی‌تواند در یک آیه چیزی بگوید و در آیه دیگر به گونه‌ای دیگر عمل کند، و به این ترتیب وجود خداوند متعال را انکار می‌کند.

– به اینجور آدم ها چی باید جواب داد؟…

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،



“در دین اجباری نیست.”

راه راست از گمراهی و حق از باطل جدا و آشکار شده است. پس هر کس که طاغوت را انکار کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستگیره چنگ زده است که هرگز گسستنی نیست. و خدا شنوا و داناست.


(سوره بقره، آیه 256)


«کسانی که به آنان کتاب داده شده بود، ولی به خدا و روز قیامت ایمان نیاوردند، و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده بودند، حرام نشمردند، و دین حق را به عنوان دین خود نپذیرفتند»

با هیچ کس از اهل کتاب در حال ذلت و خواری و اطاعت کامل نجنگید، مگر آنکه جزیه بدهند.”



(توبه، 9/29)


“دین الحق”

اضافه کردن

“دین حق”

به این معنی است که

“دین حق”

از آن قوی تر است. اسلام بر اساس تسلیم در برابر حق استوار است، حق خدا را اساس همه حقوق می داند و بر حرمت حقوق تأکید می کند.

این آیه بیانگر آن است که اهل کتاب به خدا و آخرت آنگونه که شایسته است ایمان نیاورده و دین حق را نپذیرفته اند؛ زیرا آنان خدا را با صفات کمال و منزه از نقص نشناخته و ماهیت حقیقی آخرت را درک نکرده اند.

برای جنگیدن با آنان، ابتدا لازم است که آنان حمله کنند. پیامبر اکرم (ص) با مشرکان عرب، تنها هنگامی جنگید که آنان برای نابودی اسلام به سلاح روی آوردند. مسیحیان نیز تنها هنگامی که برای از بین بردن مسلمانان، علیه دولت اسلامی نیرو آماده کرده و حمله کردند، با آنان مقابله شد و از فرصت عدم آمادگی طرف مقابل برای حمله غافلگیرانه استفاده نشد. بلکه، بدون جنگ بازگشتند.



هدف جهاد



هدف، به زور مسلمان کردن غیرمسلمانان نیست، بلکه از بین بردن هر نیرویی است که با اسلام مخالفت می کند. جزیه،

جزیه، مالیات اندکی است که دولت اسلامی از شهروندان غیرمسلمان خود دریافت می‌کند. این مالیات از زکات مسلمین بیشتر نیست و در ازای خدمات دولتی دریافت می‌شود.

این است وصف کسانی که به خدا ایمان ندارند، آخرت را به حساب نمی‌آورند، حرام‌های خدا و رسولش را حرام نمی‌دانند و دین حق را دین خود قرار نمی‌دهند، یعنی بعضی از اهل کتاب، به طور واضح با این سه صفت مشخص شده‌اند:

بی‌دین، بی‌احترام و ناعادل


با هیچکس نجنگید.

تا آنگاه که با دستان خود جزیه را بیاورند و بدهند، در حالیکه خوار و ذلیل شده باشند. یعنی تا زمانی که دین حق، اسلام را نپذیرند، و با وجود آنکه اهل کتابند، با حق مخالفت کنند، و آن ظالمان، بی ادب و متجاوزان، قدرتشان به پایان رسد و تحت سلطه و حمایت اسلام درآیند و در مقابل آن جزیه بدهند و تعهد کنند، و جزیه ای را که بر ذمه شان قطعی شده است، به صورت نقدی و با احترام، بدون فراموش کردن وضعیتی که در آن قرار دارند، بپردازند، جنگ کنید. و بدین ترتیب از هر نفر مالیات بگیرید، و از ایمان به خدا و آخرت جدا نشوید، و به حرام دست نزنید، و حق و حقوق را رعایت کنید، و احکام دین حق را به جا آورید. زیرا آشکار است که اگر خدا و آخرت را فراموش کنید و کارهای آنان را انجام دهید، و حرام و حلال را نشناسید، و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده اند حرام نشمارید، و به کتاب و سنت توجه نکنید، و به دین حق عمل نکنید، نه حق جنگیدن دارید و نه حق گرفتن جزیه. زیرا این صفات، صفات کسانی است که جهاد می کنند، نه صفات کسانی که علیه آنان جنگ برپا می شود. اینها اسباب دادن جزیه است، نه گرفتن آن. حق اینان در واقع پیروزی نیست، بلکه شکست است، گرفتن جزیه نیست، بلکه دادن جزیه است.


“جزیه”

به معنای تسویه حساب کردن/ بدهی را پرداخت کردن

(جزاءً لدينه)

این واژه از فعل “تعهد” مشتق شده و به معنای نوعی ادای دین است. به معنای مالیاتی است که متعهد بر اساس تعهد خود باید بپردازد، و در قبال حفظ جان و مال و آزادی او بر عهده او قرار می‌گیرد و با آن شرط باید پرداخت شود. هرچند گفته شده که این واژه فارسی از واژه عربی آن گرفته شده است، اما از نظر شرعی و حقوقی نکته قابل توجهی در این مورد وجود ندارد.


برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید:


– گفته می‌شود در دین اجباری نیست. آیا جهاد هم نوعی اجبار نیست؟


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز