
– چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد ما از نخستیسانان به وجود نیامدهایم؟ چگونه این فرضیه را رد میکنید؟
برادر/خواهر گرامی ما،
مردم،
اولین انسان از حضرت آدم و حضرت حوا به وجود آمده است.
حضرت آدم از خاک و حضرت حوا از حضرت آدم آفریده شدهاند. خداوند متعال است که انسان را آفریده است. چگونگی این آفرینش را خداوند در قرآن اینگونه بیان میفرماید.
از آنجا که بازآفرینی خلقت حضرت آدم، پدر ما، از خاک در آزمایشگاه امکانپذیر نیست، در این مورد سخن از آن خداست. زیرا هم
اوست که انسان نخستین را آفرید و هم اوست که دیگر انسانها را آفرید.
برخی از آنان به سخن خدا در این باره توجهی ندارند و به دنبال ادعاهایی هستند که بعضی از فیلسوفان در این مورد مطرح کردهاند.
اکنون در اینجا از شواهدی سؤال می شود که نشان می دهد انسان از نخستی ها به وجود نیامده است.
ما در این مورد به سخن خدا ایمان داریم و آن را قبول میکنیم.
کسانی که ادعای خلاف این را دارند، موظف به اثبات ادعای خود هستند.
بنابراین، آنها موظفند ثابت کنند که انسان از خاک به وجود نیامده، بلکه از نخستیسانان به وجود آمده است. چگونه میتوان چیزی را که وجود ندارد ثابت کرد؟ انسان از نخستیسانان به وجود نیامده که بخواهند آن را ثابت کنند.
سوال آنها شبیه این است:
آنها از شما درباره پدرتان سؤال میکنند. شما میگویید پدر من علی است یا آدم. طرف مقابل میگوید ثابت کن که پدرت علی یا آدم است. اگر آنها در مورد پدر من شک دارند، باید آن را ثابت کنند.
ادعاهای فیلسوفان بیایمان به خدا در مورد گذشته انسان را نخواهم گفت، این سخنان بیهوده تازگی ندارد. به دوران باستان برمیگردد. مثالی خواهم زد. آناکسیماندر در حدود 400 سال قبل از میلاد، مدعی شد که انسان از ماهی به وجود آمده است. یعنی حدود 2400-2500 سال پیش از زمان حال.
پس اینها از زمان حضرت آدم، اولین انسان، به دنبال یک جد و نیاکان برای خود هستند. تا زمانی که خدا را نپذیرند، فهمیدن چگونگی پیدایش خلقت اولیه تا روز قیامت برایشان ممکن نخواهد بود.
این دنیا، دنیای امتحان است.
هر کس بخواهد به دنبال فیلسوفان بی دین برود و نظراتشان را بپذیرد و به دنبال آنها به جهنم برود، و هر کس بخواهد سخنان خدا و 124000 پیامبر و 120000000 ولی را بپذیرد و با آنها به بهشت برود. بهشت هر کس را بخواهد می پذیرد، جهنم هم هر کس را بخواهد می پذیرد و منتظر است.
در زیر، شواهدی که خداناباوران در مورد جد انسان مطرح می کنند، خلاصه شده است.
تاریخچه انسان
فسیلهایی که به عنوان اشکال واسطه در مورد گذشته انسان مطرح میشوند، به طور عمده عبارتند از:
1. مرد آفریقایی
(آسترالوپیتکوس آفریقانوس)
گولد، دانشمند تکاملگرا، معتقد است که میمون آفریقایی آسترالوپیتکوس آفرانسیس نمیتواند جد انسان باشد. او به این نکته اشاره میکند که قطعات فسیلی که به عنوان متعلق به این میمون آفریقایی در نظر گرفته میشوند، در واقع فسیلهای موجودات مختلفی هستند که به اشتباه با هم ترکیب شدهاند.
(گولد، جی.ال. و کیتون، دبلیو.تی. علوم زیستی. ویرایش ششم، نیویورک: دبلیو.دبلیو. نورتون، ص. 347، 1996)
2. مرد نبراسکا
(هسپروپیتکوس هرولدکوکی)
در سال 1921، بر اساس یک دندان آسیاب که تصور می شد متعلق به جد انسان است.
مرد نبراسکا
ادعا شده بود. بعدها مشخص شد که این دندان متعلق به یک خوک است.
(تاتلی، آ. تکامل و آفرینش. توغرا افست، اسپارتا، چاپ دوم، 2016)
3. مرد جاوه ای
(انسان راست قامت جاوه)
دکتر فیزیک، دوبوا، در سال ۱۸۹۱، در جزایر جاوا، در مناطق مختلف و در زمانهای مختلف، در میان موادی که از مناطق حفر شده توسط زندانیان به دست آمده بود، دو دندان، نیمی از جمجمه و یک استخوان ران پیدا کرد و با کنار هم قرار دادن آنها، به آن نام داد…
مرد جاوه ای
(انسان راست قامت جاوه)
نامش را گذاشت.
(گیش، د.ت. تکامل: فسیلها میگویند نه! ۱۹۸۱. ترجمهٔ آ. تاتلی، فسیلها و تکامل. انتشارات جهان، استانبول. ۱۹۸۴)
دوبوا، سی سال بعد، اظهار داشت که این جمجمه متعلق به میمون اورانگوتان و استخوان ران متعلق به انسان است.
او همچنین اعتراف کرد که موجودی که او به عنوان “مرد جاوه” معرفی کرده بود، در واقع یک میمون گیبون بزرگ بوده است.
(هاولز، دبلیو. انسان در حال تکوین. دابلدی و شرکا. گاردن سیتی، نیویورک. ۱۹۶۷، ۱۵۵-۱۵۶)
به این اظهارات دوبوا
دانشنامه باستان شناسی
به شرح زیر آورده شده است:
“با وجود اینکه دو بوا بعداً نظر خود را تغییر داد و گفت که فسیل های کشف شده متعلق به یک میمون بزرگ جثه است، این جمجمه هنوز هم در کتاب های درسی به عنوان جد انسان معرفی می شود.”
(کاترل، ال. دایرهالمعارف مختصر باستانشناسی. هاوثورن. نیویورک. ۱۹۶۰، ص. ۳۹۴)
4. انسان پیلتداون
(انساننمای داوسون)
مشخص شده است که فک این فسیل، که به عنوان جد انسان در نظر گرفته می شود، متعلق به میمون اورانگوتان است، جمجمه و دندان ها متعلق به انسان است و دندان ها برای مطابقت با فک تراشیده شده اند.
(شکل 1)
در سال ۱۹۱۲، آرتور اسمیت وودوارد، مدیر موزه تاریخ طبیعی لندن، و دکتر چارلز داوسون، در مراسمی، فسیل جمجمه و آروارهای را از یک معدن شن در نزدیکی پیلتداون در انگلستان استخراج کردند و آن را انسان پیلتداون (Eanthropus dawsoni) نامیدند. سن آن نیز ۵۰۰ هزار سال تخمین زده شد. در سال ۱۹۵۰، در بررسیهای انجام شده بر روی این فسیل مشخص شد که برای القای ظاهر باستانی، فسیل با دیکرومات پتاسیم لکهدار شده، دندانهای آرواره به گونهای سوهانکاری شدهاند که ظاهری فرسوده و ساییده به خود بگیرند، و جمجمه متعلق به انسان و آرواره و دندانها متعلق به اورانگوتان است.
(اسمیت، جی. اس. وود، تونی. نیو ساینتیست. ۱۹۷۹، ۵ آوریل، ص. ۴۴)
شکل 1
جمجمه انسان با فک اورانگوتان به نمایش گذاشته شده است. (http://www.history.com/news/piltdown-man-hoax-100-years-ago)
5. انسان پکن
(انسان راستقامت پکن)
در سال 1921، دکتر دیویدسون بلک دو دندان آسیاب را در گودالی در 40 کیلومتری شهر پکن در چین کشف کرد و این دندان ها…
«انسان راستقامت پکن»
نامگذاری شد.
در سال 1927، دبلیو.سی. پی دندان آسیاب سوم را کشف کرد و در سال 1928، قطعات جمجمه و دو فک پایین را پیدا کرد. بلک گزارش داد که این فسیل ها نیز متعلق به انسان پکن است.
(بول، م. و والوآ، اچ.ام. انسان فسیلی. انتشارات دریدن. نیویورک. 1957، ص. 118-123)
ادعا میشود که مواد مربوط به انسان پکن، به جز دو دندان، در زمان اشغال این منطقه توسط ژاپنیها در جنگ جهانی دوم از بین رفته است. اوکانل اظهار میدارد که در آن زمان در چین حضور داشته و ژاپنیها به آنجا وارد نشدهاند، و اینکه تکاملگرایان خودشان این مواد را نابود کردهاند تا مدلهای گچی را مطابق با تفکرات تکاملی خودشان بسازند.
(اوکانل، پ. علم امروز و مسائل پیدایش. هاوثورن، کالیفرنیا. ۱۹۶۹)
شکل 2.
گزارش مربوط به فسیلی که در تاریخ 8 سپتامبر 2009 در صفحه اول روزنامه ایندیپندنت به چاپ رسید،
“جمجمه ای که تاریخ بشریت را بازنویسی می کند”
در زیر عنوان، به بقایای فسیلی متعددی از انسانها در منطقه دمانیسی گرجستان پرداخته شد. به دلیل سن و ویژگیهایشان، گفته میشود که این فسیل به طور کلی سناریوهای تکامل انسان را زیر و رو میکند.
همانطور که در شکل 2 مشاهده میشود، روزی نیست که فسیلی کشف نشود و ادعا نشود که فسیلهای قبلی را باطل کرده و تمام اطلاعات مربوط به آن را زیر و رو کرده است. این چه نوع تحقیقی است که فسیلی که ادعا میشود همه چیز را در مورد تکامل ثابت میکند، چند ماه بعد توسط همان کسانی که آن را تبلیغ میکردند، به سطل زباله انداخته میشود؟
به نظر شما مشکلی در این مورد وجود ندارد؟
مقالهای که بیان میکند انسان از یک مادر واحد به وجود آمده است، در شکل 3 ارائه شده است. در این مقاله، در حالی که به وجود آمدن انسان از یک مادر واحد بیان میشود، ارتباط دادن آن با تکامل به بنبست میرسد.
شکل 3.
این مقاله نشان می دهد که انسان ها از یک مادر واحد به وجود آمده اند.
ارزیابی مربوط به سابقه فردی
تئودوسیوس دوبژانسکی، دانشمند علم ژنتیک و از پیشگامان علم تکامل، در مورد نژادها این عبارت را به کار برده است:
«با گذشت یک قرن و نیم از زمان داروین، ما نتوانستهایم معمای منشأ نژادهای مختلف انسان را حل کنیم. این مسئله هنوز به همان اندازه که یک قرن پیش بود، پیچیده است.»
(ت. دوبژانسکی. مجله ساینس. جلد ۱۲۷، سال ۱۹۵۸، صفحه ۱۰۹۱)
دیرینشناس مشهور
دیوید پیل بیم،
او در مورد گذشته انسان این را می گوید:
“کتاب های منتشر شده از گفتن این موضوع خودداری می کنند، از جمله من،”
ما که نسلهاست به دنبال بررسی تکامل انسان هستیم، در تاریکی دست و پا میزنیم.
اطلاعاتی که در دست داریم، برای شکلدهی به فرضیاتمان به شدت نامعتبر و ناکافی است. من از پیشفرضهایی که در مورد گذشته انسان در ذهن ما جا افتاده آگاه هستم. من واقعاً تلاش میکنم تا این پیشفرضها را از ذهنم پاک کنم.
نظریه های پیشین ما، بیش از آنکه بازتابی از دانش واقعی ما باشند، بازتابی از ایدئولوژی آن زمان ما بودند!
”
(پیلبام، د. دانشمند آمریکایی، شماره 66، 1978، ص. 379؛ پیلبام، د. بازآرایی شجره نامه خانوادگی ما. نیچر، ژوئن 1978)
متخصص انسانشناسی از دانشگاه ایالتی آریزونا
جفری کلارک،
او در اثر خود که در سال 1997 نوشت، چنین میگوید:
«بیش از یک قرن است که دانشمندان تلاش میکنند تا به توافقی در مورد منشأ انسان مدرن برسند. چرا موفق نشدند؟ زیرا…»
دیرینانسانشناسان از پیشداوریها و فرضیات قبلی شروع میکنند.
بنابراین، مدلهایی که تکامل انسان را شرح میدهند، شبیه به ورقهای بازی چیده شده روی هم هستند. وقتی یک ورق را حرکت میدهید، کل ساختار در معرض خطر فروپاشی قرار میگیرد.”
(کلارک، آ. جی. “از خلال شیشه ای تاریک: مسائل مفهومی در تحقیقات مدرن در مورد منشأ انسان”، ص. 60-76، 1997)
هنری جی،
او در اثر خود در مورد تاریخ بشر می گوید:
«تمام شواهد مربوط به تکامل انسان در یک جعبه کوچک جا میگیرد. ادعای اینکه یک سری فسیل نماینده یک نسل است،
این یک فرضیه علمی قابل آزمایش نیست. این شبیه به داستان هایی است که برای خواباندن بچه ها گفته می شود.
ممکن است سرگرم کننده یا حتی آموزنده باشد، اما علمی نیست.
(جی، اچ. در جستجوی زمان ژرف: فراتر از فسیلها به سوی تاریخ نوین حیات. نیویورک: انتشارات فری پرس، صص. ۲۳، ۳۲، ۱۱۶-۱۱۷، ۲۰۲، ۱۹۹۹)
شیلر،
به این نکته اشاره می کند که نسل بشر، برخلاف سایر موجودات زنده، به وجود آمده است:
“فسیلهای مربوط به گذشته انسان نتوانستند اشکال انتقالی مورد انتظار را آشکار کنند… بعد از همه اینها، ما،”
به راحتی می توان گفت که ما از موجودی پست تر از انسان تکامل نیافته ایم، بلکه مستقیماً از نسل خودمان به وجود آمده ایم.”
(
شيلر، ر. يافتههای نو در مورد منشأ انسان. مجله ریدرز دایجست، ۱۹۷۳، آگوست، صص ۸۹-۹۰.
استاد انسانشناسی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
رابرت اکهارت
او در مورد گذشته انسان چنین میگوید:
“در زنجیره هومینوئیدها، هیچ فسیلی با مورفولوژی که نشان دهنده جد هومونید (انسان نما) انسان باشد، وجود ندارد.”
(اکهارت، ر. ژنتیک جمعیت و خاستگاه انسان. ساینتیفیک امریکن، شماره ۲۲۶، ص. ۹۴)
نتیجه
طرفداران نظریه تکامل حدود دو قرن است که به دنبال جد انسان می گردند.
آنها از این شکایت میکنند که نه تنها نتوانستهاند جد مشترکی پیدا کنند، بلکه حتی نتوانستهاند تفاوت نژادها را به وضوح شرح دهند. چرا نتوانستهاند جد پستتری برای انسان پیدا کنند؟ اصلاً وجود ندارد که بخواهند پیدا کنند. هر فسیلی را که به عنوان جد به آن چسبیدهاند، در دستشان مانده است. حتی پر کردن نواقص فسیلها با گچ هم کافی نبوده است. زیرا، ضربالمثل معروفی است:
«یک دانه حقیقت، هزار خرمن دروغ را بسوزاند.»
این است بیان یک حقیقت کوچک، که دروغ تکامل انسان از موجودات پستتر را، که آنان در تلاشند در صدها جلد کتاب به اثبات برسانند، در یک لحظه سوزانده و نابود میکند…
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها