برادر/خواهر گرامی ما،
بکارت دختر، زنا.
یعنی اگر به هر دلیلی غیر از تماس جنسی از بین برود، در این صورت دختر همچنان باکره محسوب می شود. (جلال یلدیریم، فقه اسلامی با منابع آن، انتشارات اویصال: 2/477.)
نکاح یک عقد، پیمان و توافق است. بنابراین، شرایطی دارد.
در صورت عدم تحقق یکی از این شروط، عقد نکاح صحیح نخواهد بود:
1. افرادی که قصد ازدواج دارند
یا اشخاصی که به آنها وکالت داده اند.
حضور و آمادگی
بله.
2. اظهار اراده طرفین.
مربوط به زوجینی که عقد ازدواج را پذیرفته اند.
“قبول کردم”
به این صورت بیان کنند.
3. اعلام ازدواج.
نباید مخفی نگه داشته شود. این شرط مربوط به بعضی از مذاهب است.
4. داشتن اجازه از ولی دختر.
این حکم بر اساس مذاهب دیگر به جز مذهب حنفی است.
5. حضور شهود.
این شهود باید دو مرد بالغ و عاقل، یا یک مرد و دو زن باشند. به عبارت دیگر، حضور یک مرد در شهادت الزامی است.
ازدواج و طلاق،
به عبارت دیگر، ازدواج و طلاق نهادی دینی است و در زمره عبادات به شمار میرود؛ زیرا منبع آن قرآن و حدیث است. در این خصوص صدها آیه و هزاران حدیث وجود دارد. این آیات هم حدود نهاد ازدواج را مشخص میکنند و هم مسئولیتها و تکالیف را تعیین مینمایند. در بعضی آیات، موضوع با تمام جزئیاتش بیان شده است. احادیث نیز تمام جزئیات نهاد ازدواج و خانواده را مشخص، شرح و آموزش میدهند.
به همین ترتیب، در کتب فقه اسلامی، بخش مربوط به نکاح و طلاق، بخش جداگانهای را تشکیل میدهد. مثلاً، اثر هشت جلدی عمر نصوحی بیلمن که در زبان ترکی نیز اثری جامع است و ما به عنوان منبع از آن نام بردیم،
قاموس حقوق اسلامی و اصطلاحات فقهی
یک جلد از [نام کتاب] به این موضوع اختصاص داده شده است.
برای درک بهتر موضوع و به عنوان نمونه، ترجمه برخی از آیات را با هم بخوانیم:
«از میان شما کسانی را که مجردند و از بندگان و کنیزان شما کسانی را که شایسته ازدواجند، به ازدواج درآورید. اگر فقیر باشند، خداوند به فضل خویش آنان را غنی میگرداند. فضل خدا فراگیر است و او به همه چیز داناست. و کسانی که امکان ازدواج ندارند، تا آنگاه که خداوند به فضل خویش آنان را غنی گرداند، عفت خویش را حفظ کنند.»
1
«بر شما حرام شده است ازدواج با مادرانتان، دخترانتان، خواهرانتان، عمههایتان، خالههایتان، دختران برادرانتان، دختران خواهرانتان، مادران رضاعیتان، خواهران رضاعیتان، مادران همسرانتان، و دختران همسرانتان که با آنان همبستر شدهاید. اما اگر همبستر نشدهاید، ازدواج با دخترانشان بر شما گناهی نیست. و بر شما حرام شده است ازدواج با همسران پسرانتان و جمع کردن دو خواهر در یک ازدواج. مگر آنچه در گذشته بوده است. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
2
ازدواج شرایط خاص خود را دارد که در بالا شرح داده شد. تا قبل از دوران جمهوریت، اصطلاح “نکاح شرعی، نکاح رسمی” وجود نداشت. با لغو حقوق اسلامی و جایگزینی آن با حقوق “مدنی” اقتباس شده از غرب و واگذاری امور مربوط به عقد ازدواج به شهرداریها، این نوع سؤالات مطرح شد. در حالی که در ادیان آسمانی مانند یهودیت و مسیحیت، مراسم ازدواج همچنان در کنیسهها و کلیساها برگزار میشود. در اصل، در اسلام نیز به همین صورت است.
پیامبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم)
“ازدواج را اعلام کنید و آن را در مساجد برگزار کنید.”
حدیث شریفی با این مضمون، این اصل را به ما یادآوری می کند. با انتقال این فرآیند از مساجد به سالن های ازدواج شهرداری، این سوال به ذهن ها خطور کرد که آیا ازدواج ماهیت “دینی” دارد یا خیر.
ازدواج،
از آنجا که ازدواج دارای شرایطی است، علما و روحانیون به این موضوع به طور جامع آگاه هستند. و از دیرباز، عقد نکاح توسط علما و امامان صورت میگرفته است. به همین دلیل، نام رایج ازدواج در زبان عامیانه…
“عقد نکاح شرعی”
به این صورت گفته شده است.
در واقع این عمل، کار امام و روحانی نیست. هر مسلمانی همانطور که با فراگیری قبلی به عبادت میپردازد، پس از تحقیق و فراگیری شرایط و مسئولیتهای ازدواج، به این آمادگی خواهد رسید و در حضور شهود، طرفین با قبول یکدیگر به عنوان زن و شوهر، عقد ازدواج را جاری خواهند کرد.
بنابراین، همانطور که در نماز جماعت شرط حضور امام وجود دارد، در عقد نکاح الزامی به حضور امام نیست.
شرایط مشخص است و بر اساس آن قرارداد منعقد می شود.
“آیا فقط عقد رسمی کافی است؟ آیا فقط کسانی که عقد رسمی دارند در نزد خدا زن و شوهر محسوب می شوند؟”
نکاح یک نهاد دینی است و شرایط خاصی دارد. اگر همان شرایط و اصول در نکاح رسمی، یعنی نکاحی که توسط مامور شهرداری منعقد میشود، وجود داشته باشد، نکاح معتبر است. اما اگر به شرایط و اصول توجه نشود، و یا حتی نادیده گرفته شود، موضوع فرق میکند و ممکن است به نکاح خدشه وارد شود. به این صورت که:
در مراسم ازدواج رسمی، زوجین باید به صراحت اعلام کنند که با هم ازدواج کردهاند. با این حال، این اظهارات باید قطعی و بدون ابهام باشد و نباید قابل تفسیر دیگری باشد.
نکته مهم دیگر این است که شهود باید مسلمان باشند و یکی از دو شاهد مرد باشد. در حالی که در نظام سکولار، صرفاً شهروند ترکیه بودن شاهد کفایت میکند.
طرفین ازدواج نباید با هم برادر/خواهر رضاعی باشند.
در حالی که در ازدواج رسمی نه تنها این موضوع مورد بررسی قرار نمی گیرد، بلکه توسط مامور ثبت ازدواج هم پرسیده نمی شود.
یک زن مسلمان نمی تواند با یک مرد غیر مسلمان ازدواج کند.
در حالی که در قوانین فعلی به این موضوع توجهی نمیشود و مامور بدون نیاز به پرسیدن، عقد را جاری میکند.
در صورت عدم وجود این موانع، با عقد رسمی نیز حلالیت حاصل می شود. در واقع رکن نکاح، قبول یکدیگر به عنوان زن و شوهر در حضور دو شاهد است.
با همه اینها، نباید از عقد نکاح در چارچوب موازین اسلامی غافل شد و باید آن را به جا آورد.
منابع:
1. سوره نور، آیات 32 و 33.
سوره نساء، آیه 23.
با سلام و دعا…
اسلام در پرتو پرسشها