آیا اجزای تشکیل دهنده سلول می توانند به طور تصادفی با هم ترکیب شوند و وارد غشا شوند و سلول را تشکیل دهند؟

جزئیات سوال


– لطفا به سوالات زیر به صورت موردی پاسخ دهید:

شما می‌گویید که بدون استاد، اثری ممکن نیست، قبول، اما مثلاً سلول از مولکول‌هایی تشکیل شده که با هم تعامل دارند و خاصیت اتصال به هم را دارند. آیا اجزای تشکیل‌دهنده سلول می‌توانند به طور تصادفی به هم بپیوندند و یک غشاء را تشکیل دهند؟

2. آیا این درست است که بعضی ها می گویند نوکلئوتیدهای DNA به صورت تصادفی مرتب شده اند؟

3. از کجا معلوم که دانشمندان راست می‌گویند؟ اگر سلول و DNA و اینها وجود نداشته باشد، چطور می‌توانیم مطمئن باشیم؟

4. قبول، در قرآن اطلاعات علمی وجود دارد، اما از کجا معلوم که این اطلاعات از تمدن‌های پیشرفته باستانی به جا نمانده باشد؟ یا از کجا معلوم که پیامبر ما از جن‌ها کمک نگرفته باشد؟ یا از کجا معلوم که از طرف موجودات برتر به جز خدا مورد حمایت قرار نگرفته باشد؟

– ممنون میشم اگه من رو از این وسوسه ها نجات بدید.

پاسخ

برادر/خواهر گرامی ما،


سوال 1:

شما می‌گویید «بدون استاد، اثری ممکن نیست»، قبول. اما مثلاً سلول از مولکول‌هایی تشکیل شده که با هم تعامل دارند، این مولکول‌ها خاصیت پیوند با هم را دارند. آیا اجزای تشکیل‌دهنده سلول می‌توانند به طور تصادفی با هم ترکیب شده و وارد غشایی شوند و سلول را تشکیل دهند؟


سوال 2:

آیا این درست است که برخی افراد می گویند نوکلئوتیدها در DNA به صورت تصادفی مرتب شده اند؟


پاسخ ۱، ۲:

این دو سوال از نظر ماهیت با یکدیگر یکسان هستند. به عبارت دیگر، منظور از طرح سوال این است که:

آیا چیزی نمی تواند به طور تصادفی یا خود به خود شکل بگیرد؟


نمی‌تواند.

پاسخ مفصل این سؤال در رسائل نور، در بخش «لمعات»، «لمعه بیست و سوم» به طور مبسوط شرح داده شده است. باید آنجا را مطالعه کنید.


چرا در مورد اینکه آیا چیزی می تواند به خودی خود یا به طور تصادفی رخ دهد، تردید وجود دارد؟

در کارهای روزمره ای که به زندگی خودت مربوط می شود

“باید انجامش بدی.”

آیا می توانی یک چیز را نام ببری که نگفته باشی و انجام نداده باشی، اما خود به خود اتفاق افتاده باشد؟

مثلاً، جوراب می‌پوشی. آیا آن جوراب به طور اتفاقی به پای تو می‌آید؟ می‌خواهی آب بنوشی. آیا آب داخل لیوان به خودی خود به سمت تو می‌آید؟ کتابی که می‌خواهی بخوانی، آیا به خودی خود جلوی تو باز می‌شود؟

ساختار DNA را می‌توان به تسبیحی با سی و سه دانه تشبیه کرد. آیا دانه‌های تسبیح خود به خود ساخته می‌شوند؟ آیا سازنده و شکل‌دهنده‌ای ندارند؟

کار به همین جا ختم نمی‌شود. آیا دانه‌های تسبیح خود به خود به هم می‌پیوندند؟ چه منطقی است که پذیرفته شود تسبیحی که نخ آن پاره شده است، حتماً باید توسط کسی با علم، اراده و قدرت به هم متصل شود، و خود به خود نمی‌تواند به هم بپیوندد، اما احتمال داده شود که DNA، شاهکار هنری و انبار اطلاعاتی که تمام ویژگی‌های ژنتیکی هر موجود زنده را در خود جای داده است، خود به خود، یعنی بدون خالق و سازنده‌ای به وجود آمده است، یا در وجود خالق آن شک و تردید شود؟

آیا چنین منطقی امکان پذیر است؟


آیا کسی هست که در ساختن فلش مموری که هر نوع اطلاعاتی را در آن بارگذاری می کنید، استاد باشد؟

آیا انسانی را که اطلاعات لازم را در آن فلش دیسک ذخیره کرده است نادیده خواهی گرفت؟ آیا خواهی گفت: “فلش دیسک خود به خود ساخته شده و اطلاعات داخل آن نیز خود به خود بارگذاری شده است”؟

کسی که چنین فکری دارد، نه انسان است و نه حیوان. زیرا حتی یک حیوان هم این مقدار را درک می‌کند و می‌فهمد. از کجا می‌دانیم؟ مثلاً حیواناتی مثل مرغ یا پرنده می‌دانند که شما قصد آسیب رساندن به آنها را دارید و بر اساس آن تدبیری می‌اندیشند، یا فرار می‌کنند یا پنهان می‌شوند.

مردم با وجود آنکه می‌دانند و می‌فهمند که پیراهن به خودی خود نمی‌تواند به تنشان بیاید، اما با نسبت دادن پوشش سبز بهاری که خدا بر درختان و کوه‌ها می‌پوشاند به تصادف یا طبیعت، نادانی و بی‌خردی خود را از حیوان هم بیشتر نشان می‌دهند.


سوال 3:


از کجا معلوم که دانشمندان راست می‌گویند؟ اگر سلول و DNA و اینها وجود نداشته باشد، چطور می‌توانیم مطمئن باشیم؟


پاسخ 3:

اگر فکر می‌کنی دانشمندان راست نمی‌گویند، پس خودت یک سلول بردار و ببین داخلش چیست. اگر حرف دکتر را قبول نداری، یک کتاب پزشکی بردار و ببین چیست و بعد تصمیم بگیر.


خب، از کجا می‌دانی که محتویات آن کتاب پزشکی که می‌خوانی درست است؟

اگر دانشمندان راست نمی‌گویند، پس چه کسی کتاب‌ها را می‌نویسد؟ آیا نویسندگان کتاب‌ها هم دانشمند نیستند؟

برای ساختن یک ساختمان، به یک طرح نیاز است. مهندسی که آن طرح را می‌کشد را هم دانشمند تربیت می‌کند. با توجه به اینکه شما به دانشمند و در نتیجه به مهندسی که او تربیت کرده اعتماد ندارید، پس باید طرح ساختمان را خودتان بکشید.

از آنجا که به حرف دانشمندان اعتماد نداری، و از آنجا که از عهده بار تحقیق و بررسی همه موضوعات برنخواهی آمد، پس بهتر است در این مورد،

کسی که حرفش قابل اعتماد و اطمینان‌بخش باشد.

یعنی از او پیروی کنی. از او اطاعت کنی و فرمانبردارش باشی.


سوال 4:

در قرآن اطلاعات علمی وجود دارد، قبول، اما از کجا معلوم که این اطلاعات از تمدن‌های پیشرفته باستانی به جا نمانده باشد؟ یا از کجا معلوم که پیامبر ما از جن‌ها کمک نگرفته باشد؟ یا از کجا معلوم که از سوی موجودی برتر از خدا مورد حمایت قرار نگرفته باشد؟ لطفاً مرا از این وسوسه‌ها نجات دهید.


پاسخ 4:

این نوع تفکر نرمال نیست. زیرا زنجیره منطق به درستی به کار گرفته نمی‌شود. در منطق، تفکر هوشمندانه وجود دارد. مجموعه‌ای از مقدمات وجود دارد. این مقدمات نباید با یکدیگر در تضاد باشند. ناشناخته‌ها بر اساس شناخته‌ها بنا می‌شوند. در مورد آن‌چه که شناخته شده و مورد قبول است، نیازی به تردید نیست.

مثلاً، عدد صفر یک مقدار است. شما آن را به عنوان یک عدد در نظر می‌گیرید و سپس اعداد دیگر را بر اساس آن بنا می‌کنید. اگر صفر را نادیده بگیرید، اعداد یک و دو معنایی نخواهند داشت و قابل نوشتن نخواهند بود.

این زنجیره منطقی در مسائل مربوط به ایمان نیز به همین شکل به کار گرفته می شود.

مثلاً؛

هر اثر هنری، حتماً یک خالق دارد.

پس این جهان هم باید خالق و آفریننده‌ای داشته باشد. اوصاف آن خالق را خود در قرآن، در سوره اخلاص، برای ما بیان فرموده است. الله آن است که نه زاده شده و نه زاییده شده است. او به هیچ چیز محتاج نیست، همه چیز به او محتاج است. او آفریده نشده است، همه موجودات را او آفریده است. هر چه آفریده شده باشد، مخلوق است و خدا نمى‌تواند باشد. صفات آن الله بی‌پایان است. یعنی، شنیدن او بی‌پایان، دیدن او بی‌پایان، حیات او بی‌پایان، علم او بی‌پایان، قدرت او بی‌پایان، اراده او بی‌پایان است.

یک مسلمان به چنین خدایی ایمان دارد. پس از چنین پذیرشی، دیگر این باورها را مورد تردید قرار نمی دهد.

همانطور که،

“چرا صفر را قبول می‌کنیم؟ بیایید آن را نادیده بگیریم.”

نمی‌توانیم. چرا؟ چون ما تمام نظام‌های عددی را بر اساس آن فرض بنا نهاده‌ایم.

همانند او، هر کس که خدا را با صفات ذکر شده در بالا بپذیرد؛

“خدا را چه کسی آفرید؟”

این سؤال را نمی‌پرسد. چرا؟ چون از ابتدا پذیرفته بود که خدا آفریده نشده است و هرچه به عنوان آفریده تصور شود، نمی‌تواند خدا باشد، بلکه مخلوق است.

از طرف دیگر، صفات خدا را نیز نامحدود دانستیم. دیگر هیچ عددی نمی‌تواند آن عدد نامحدود را محدود کند. یعنی، موجودی با قدرتی فراتر از خدایی که ما قبول داریم، وجود نخواهد داشت. اگر فرض شود که وجود دارد، آنگاه صفات خالقی که ما قبول داریم، محدود خواهد شد. حال آنکه این با درک و قبول ما از خدا سازگار نیست.

برای خدایی که ما او را خالق می‌دانیم، تفاوت بین کم و زیاد، بزرگ و کوچک وجود ندارد. مثلاً تجلی اراده او در خلق یک اتم اکسیژن با تجلی اراده او در خلق کل جهان هستی یکسان است. به عبارت دیگر، برای او خلق یک اتم با خلق جهان هستی نامتناهی تفاوتی ندارد.

بنابراین، با توجه به این وضعیت، در مورد سوال شما؛

“از کجا معلوم که از طرف موجود برتری غیر از خدا پشتیبانی نشود؟”

این سؤال بی معناست. زیرا قدرتی برتر از خدا وجود ندارد. تصور اینکه چیزی که وجود ندارد، اعمالی انجام دهد و فعالیت هایی داشته باشد، غیرمنطقی است.

پیامبر ما (ص) انسان معمولی نبود. او کسی بود که به سخنش اعتماد می‌شد. دروغ در عالم او وجود نداشت. مشرکانی که دشمن او بودند نیز به راستگویی او شهادت می‌دادند. قبل از آنکه نبوت به او برسد،

«محمد الأمين»

یعنی او را فردی راستگو و مورد اعتماد می‌دانستند. کسی که نبوت او را قبول دارد، هرگز تصور نمی‌کند که او دروغ بگوید. فقط دشمنانش چنین تهمتی را می‌زنند. آیات توسط جبرئیل علیه السلام بر او نازل شده است.

امکان ندارد که اجنه در کار او دخالت کنند.

آیا افسار جن ها هم در دست خدا نیست؟

پس از بعثت پیامبر اکرم (ص)، جن‌ها از صعود به فراتر از حد معینی در آسمان منع شدند. در قرآن کریم آمده است که هر کس از آن حد تجاوز کند، با پرتاب ستارگانی شبیه به گلوله‌های آتش از آنجا دور رانده می‌شود.

شما زندگانی پیامبرمان (صلی الله علیه و آله و سلم) را بخوانید. در آنجا به بسیاری از سؤالات خود پاسخ خواهید یافت.

یک موضوعی هست که ما اینجا متوجه آن نمیشویم. آن هم این است:

شما به طور خاص ادعا می‌کنید که نمی‌توان به سخنان دانشمندان آتئیست اعتماد کرد. از طرف دیگر، سخنان یک فیلسوف بی‌دین را علیه قرآن و پیامبرمان بدون هیچ تردیدی قبول کرده و دچار وسوسه می‌شوید.

«سخنان فردی که دشمن دین و خداست، در دنیای من جایی ندارد و نباید داشته باشد.»

باید بگویید.

نباید ذره‌ای شک و وسوسه در صحت و حقانیت کلام خدا، یعنی قرآن، وجود داشته باشد. میلیون‌ها ولی و صوفی که اهل این میدان هستند، همواره این پیامبر (ص) و قرآن را حق و حقیقت دانسته‌اند.

شما به آن فیلسوفان بی دین گوش ندهید، بلکه به این رهروان حق و حقیقت، این دانشمندان فرشته‌صفت گوش فرا دهید و بدانید که این وسوسه‌ها فریب شیطان است و به آن هیچ اهمیتی ندهید.


برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید:


– چرا من به خدا اعتقاد ندارم؟

– شواهد آفرینش..


با سلام و دعا…

اسلام در پرتو پرسش‌ها

آخرین سوالات

سوال روز